«بررسی تکفیر کردن سیدمحمد خاتمی توسط مصباحیون»

.
صفحه اینستاگرامی مصطفی تاجزاده به نقل از صدا:گ نوشت: با تفکر «مردمسالاری دینی» به قدرت رسید تا نشان دهد می‌توان اسلام را در حد و اندازه‌های استاندارد دموکراسی روز در دنیا اجرا کرد. بن مایه تفکری که گره خورده بود با «اسلام رحمانی». شاید از معجزات روزگار بود که اتفاقا در همان ایام تفکر سلفی تکفیری و اسلام طالبانی در منطقه و جهان رشد یافت و با قدرت گرفتن در افغانستان خود را به جهان عرضه کرد. همان سال‌ها که در یک سوی ایران القاعده جولان می‌داد در طرف دیگر طالبان حکمرانی می‌کرد، اسلام رحمانی گفتگوی تمدن‌ها را به جای برخورد تمدن‌ها به جهان پیشنهاد کرد و با اقبال جهانی روبه رو شد. حالا ربع قرن بعد از آن سالها اختلافات باز هم همان است که در همان سالها بود. تقابل دو نوع نگاه به اسلام. اسلامی که احکام شرع را حکم خدا می‌داند اما در عین حال معتقد است نمی‌توان در شرایطی که مخالفت مردم وجود دارد این حکم را به اجبار به مردم تحمیل کرد. ماجرا از نوشته آخر سیدمحمد خاتمی در مورد حجاب آغاز شد و به تکفیر و حکم شرک و ارتداد او توسط جریانی رسید که خود را «فرزندان معنوی آیت الله مصباح یزدی» معرفی می‌کنند. نزاعی که امروز طرف خشونت طلب آن که با تفکر تکفیری در قدرت قراردارد یا خود را در نقطه ضعف شدید تفکرش در میان مردم می‌بیند، یا آنکه احساس قدرت می‌کند تا از خفا بیرون آمده و آشکارا حکم ارتداد دهد. کدام یک از اینها صادق است؟ آیا تفکر تکفیری (که دیگران را تکفیر و حکم ارتداد صادر می‌کند) به خاطر عملکردش تحت فشار شدید قرار گرفته و یا آنکه احساس قدرت بیشتری نسبت به گذشته می‌کند و از همین رو از اندرونی خارج شده است؟
❇️خاتمی چه گفت؟
در هفته‌های گذشته گروهی از حقوقدانان، جامعه‌شناسان و حوزویان به درخواست سیدمحمد خاتمی پژوهشی را در خصوص مسئله حجاب و راهکارها تهیه کرده‌اند که متن آن با مقدمه سیدمحمد خاتمی منتشر شد. خاتمی در مقدمه خود آورده بود: «سخن بر سر این نیست که حجاب براساس آموزه‌های دینی و سنت امری واجب است و فرد متدین باید آن را رعایت کند، بلکه سخن بر سر آن است که آیا اجباری کردن آن از سوی حکومت اولاً معقول و نتیجه بخش است؟ ثانیاً با توجه به همه جهات و با توجه به اینکه چه بسا در سایه آن بسیاری از ارزش‌ها -که از اهمیت بیشتری برخوردار است- لطمه می‌بیند و نیز آسیبی که به منافع جمعی می‌زند بخصوص با شیوه‌ها و برخوردهای ناروا، جایز است؟»
❇️ به عبارت روشنتر خاتمی در این متن نه تنها حجاب را امری واجب براساس آموزه‌های دینی، بلکه براساس «سنت» هم

بلکه براساس «سنت» هم واجب شمرده و در ادامه بحث «اجبار کردن آن از سوی حکومت» و همچنین لطمه‌ای که از این رهگذر ممکن است با شیوه‌های ناروا ایجاد شود، را مدنظر قرار داده است.

❇️حکم شرک و تکفیر

در واکنش به این متن میثم نیلی برادر داماد ابراهیم رئیسی که مشاور ارشد وزیر ارشاد است و گفته میشود در واقع وزیر سایه است به شبکه سوم سیما دعوت شد. نیلی در این برنامه که در تلویزیون سراسری ایران پخش شد حکم به «ارتداد» و «مشرک» بودن خاتمی داد و گفته بود: «حد حجاب شرعی که ما می‌گوییم، خدا گفته است، بعضی‌ها باور نمی‌کنند. باید به آنها گفت که یکبار مراجعه کنید به قران و آن را بخوانید. یک آقایی که یک عمامه هم بر سر دارد اخیراً گفته بود ما باحجاب مشکلی نداریم ما باحجاب اجباری مشکل داریم! از این سخنان مشرکانه‌تر و ارتداد آلوده‌تر وجود ندارد. چه جور جرئت می‌کند کسی که مدعی لباس پیغمبر هم هست، می‌آید به‌صراحت مخالف حکم خدا و قران سخن می‌گوید. مثل این است که یک نفر بیاید و بگوید من با اسلام و خدا مشکلی ندارم؛ اما با حاکمیت اسلام و خدا مشکل دارم! مشکل دقیقاً همین‌جاست. من با بودن کلمه قصاص در قران مشکلی ندارم؛ ولی با اجرای قصاص مخالفم! پس تو در واقع مخالفی. این سخنان بی‌ربط و مفت است و مغالطه‌آمیز.»

توجه کنیم که اینجا ابتدا خاتمی «مشرک» خوانده میشود و بعد تکفیر میشود. آیا تکفیری ها معنای شرک را به خداوند می دانند و با این حال فتوای «مشرک» بودن صادر کردند؟ یا اختیار زبان برای لحظاتی از دست داده اند؟

❇️همسان سازی خاتمی با جبهه ملی

بعد از آنکه مدیرمسئول سابق رجانیوز و برادر داماد رئیس جمهور در صداوسیما به سیدمحمد خاتمی حمله کرد و در جایگاه یک فقیه نشسته حکم به شرک و ارتداد داد، سایت رجانیوز به خاطر حمایت از او مقاله‌ای نوشت و در آن تلاش کرد از میثم نیلی و حرفی که زده بود حمایت کند.

این سایت با همانند سازی میان سیدمحمد خاتمی و جبهه ملی در ابتدای انقلاب مدعی شد «بیانیه اخیر خاتمی علیه یکی از مهم‌ترین احکام الهی و دستورات قرآن، یادآور سال‌های ابتدایی انقلاب و اعلام جنگ جبهه ملی با قران کریم است»

تفاوت اظهارات خاتمی با بیانیه جبهه ملی در این است که جبهه ملی اصل قصاص را یک «حکم غیرانسانی» خوانده بود. اما در اینجا سیدمحمد خاتمی بر «واجب بودن» حجاب از منظر شرع و سنت تاکید کرده است. در ادامه اما به این سوال پرداخته است که آیا «اجبار کردن حجاب» می‌تواند «معقول و نتیجه بخش» باشد یا نه؟ آیا طرح چنین سئوالی منجر به دست کردن جریان تکفیری در انبان فقه خود شده و حکم «ارتداد»

seyed.mostafa.tajzade's profile picture

seyed.mostafa.tajzade 1w.
بررسی تکفیر کردن سیدمحمد خاتمی توسط مصباحیون: تقابل اسلام رحمانی و اسلام تکفیری

❇️صدا: با تفکر «مردمسالاری دینی» به قدرت رسید تا نشان دهد می‌توان اسلام را در حد و اندازه‌های استاندارد دموکراسی روز در دنیا اجرا کرد. بن مایه تفکری که گره خورده بود با «اسلام رحمانی». شاید از معجزات روزگار بود که اتفاقا در همان ایام تفکر سلفی تکفیری و اسلام طالبانی در منطقه و جهان رشد یافت و با قدرت گرفتن در افغانستان خود را به جهان عرضه کرد. همان سال‌ها که در یک سوی ایران القاعده جولان می‌داد در طرف دیگر طالبان حکمرانی می‌کرد، اسلام رحمانی گفتگوی تمدن‌ها را به جای برخورد تمدن‌ها به جهان پیشنهاد کرد و با اقبال جهانی روبه رو شد. حالا ربع قرن بعد از آن سالها اختلافات باز هم همان است که در همان سالها بود. تقابل دو نوع نگاه به اسلام. اسلامی که احکام شرع را حکم خدا می‌داند اما در عین حال معتقد است نمی‌توان در شرایطی که مخالفت مردم وجود دارد این حکم را به اجبار به مردم تحمیل کرد. ماجرا از نوشته آخر سیدمحمد خاتمی در مورد حجاب آغاز شد و به تکفیر و حکم شرک و ارتداد او توسط جریانی رسید که خود را «فرزندان معنوی آیت الله مصباح یزدی» معرفی می‌کنند. نزاعی که امروز طرف خشونت طلب آن که با تفکر تکفیری در قدرت قراردارد یا خود را در نقطه ضعف شدید تفکرش در میان مردم می‌بیند، یا آنکه احساس قدرت می‌کند تا از خفا بیرون آمده و آشکارا حکم ارتداد دهد. کدام یک از اینها صادق است؟ آیا تفکر تکفیری (که دیگران را تکفیر و حکم ارتداد صادر می‌کند) به خاطر عملکردش تحت فشار شدید قرار گرفته و یا آنکه احساس قدرت بیشتری نسبت به گذشته می‌کند و از همین رو از اندرونی خارج شده است؟
❇️خاتمی چه گفت؟

در هفته‌های گذشته گروهی از حقوقدانان، جامعه‌شناسان و حوزویان به درخواست سیدمحمد خاتمی پژوهشی را در خصوص مسئله حجاب و راهکارها تهیه کرده‌اند که متن آن با مقدمه سیدمحمد خاتمی منتشر شد. خاتمی در مقدمه خود آورده بود: «سخن بر سر این نیست که حجاب براساس آموزه‌های دینی و سنت امری واجب است و فرد متدین باید آن را رعایت کند، بلکه سخن بر سر آن است که آیا اجباری کردن آن از سوی حکومت اولاً معقول و نتیجه بخش است؟ ثانیاً با توجه به همه جهات و با توجه به اینکه چه بسا در سایه آن بسیاری از ارزش‌ها -که از اهمیت بیشتری برخوردار است- لطمه می‌بیند و نیز آسیبی که به منافع جمعی می‌زند بخصوص با شیوه‌ها و برخوردهای ناروا، جایز است؟»

❇️ به عبارت روشنتر خاتمی در این متن نه تنها حجاب را امری واجب براساس آموزه‌های دینی، بلکه براساس «سنت» هم

و «کفر» و «شرک» صادر می‌کند؟

رجانیوز به این بهانه ضمن «مرتد» خواندن و «تکفیر» خاتمی از جبهه اصلاحات خواسته تا از او اعلام برائت کنند. نویسنده که در مسیر تفکر سلفی گری قرار دارد می‌نویسد «حالا اما این جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب هستند که باید نشان دهند همچنان احکام اسلام را بر همه‌چیز ارجح می‌دانند و از عقاید مرتد محمد خاتمی اعلام برائت می‌کنند و یا برخلاف دستور آن روز امام عمل کرده و همراه با عقاید ضاله رهبرشان به محاربه با حکم قطعی خدا می‌پردازند.»

seyed.mostafa.tajzade's profile picture

seyed.mostafa.tajzade 1w.
بررسی تکفیر کردن سیدمحمد خاتمی توسط مصباحیون: تقابل اسلام رحمانی و اسلام تکفیری

❇️صدا: با تفکر «مردمسالاری دینی» به قدرت رسید تا نشان دهد می‌توان اسلام را در حد و اندازه‌های استاندارد دموکراسی روز در دنیا اجرا کرد. بن مایه تفکری که گره خورده بود با «اسلام رحمانی». شاید از معجزات روزگار بود که اتفاقا در همان ایام تفکر سلفی تکفیری و اسلام طالبانی در منطقه و جهان رشد یافت و با قدرت گرفتن در افغانستان خود را به جهان عرضه کرد. همان سال‌ها که در یک سوی ایران القاعده جولان می‌داد در طرف دیگر طالبان حکمرانی می‌کرد، اسلام رحمانی گفتگوی تمدن‌ها را به جای برخورد تمدن‌ها به جهان پیشنهاد کرد و با اقبال جهانی روبه رو شد. حالا ربع قرن بعد از آن سالها اختلافات باز هم همان است که در همان سالها بود. تقابل دو نوع نگاه به اسلام. اسلامی که احکام شرع را حکم خدا می‌داند اما در عین حال معتقد است نمی‌توان در شرایطی که مخالفت مردم وجود دارد این حکم را به اجبار به مردم تحمیل کرد. ماجرا از نوشته آخر سیدمحمد خاتمی در مورد حجاب آغاز شد و به تکفیر و حکم شرک و ارتداد او توسط جریانی رسید که خود را «فرزندان معنوی آیت الله مصباح یزدی» معرفی می‌کنند. نزاعی که امروز طرف خشونت طلب آن که با تفکر تکفیری در قدرت قراردارد یا خود را در نقطه ضعف شدید تفکرش در میان مردم می‌بیند، یا آنکه احساس قدرت می‌کند تا از خفا بیرون آمده و آشکارا حکم ارتداد دهد. کدام یک از اینها صادق است؟ آیا تفکر تکفیری (که دیگران را تکفیر و حکم ارتداد صادر می‌کند) به خاطر عملکردش تحت فشار شدید قرار گرفته و یا آنکه احساس قدرت بیشتری نسبت به گذشته می‌کند و از همین رو از اندرونی خارج شده است؟
❇️خاتمی چه گفت؟

در هفته‌های گذشته گروهی از حقوقدانان، جامعه‌شناسان و حوزویان به درخواست سیدمحمد خاتمی پژوهشی را در خصوص مسئله حجاب و راهکارها تهیه کرده‌اند که متن آن با مقدمه سیدمحمد خاتمی منتشر شد. خاتمی در مقدمه خود آورده بود: «سخن بر سر این نیست که حجاب براساس آموزه‌های دینی و سنت امری واجب است و فرد متدین باید آن را رعایت کند، بلکه سخن بر سر آن است که آیا اجباری کردن آن از سوی حکومت اولاً معقول و نتیجه بخش است؟ ثانیاً با توجه به همه جهات و با توجه به اینکه چه بسا در سایه آن بسیاری از ارزش‌ها -که از اهمیت بیشتری برخوردار است- لطمه می‌بیند و نیز آسیبی که به منافع جمعی می‌زند بخصوص با شیوه‌ها و برخوردهای ناروا، جایز است؟»

❇️ به عبارت روشنتر خاتمی در این متن نه تنها حجاب را امری واجب براساس آموزه‌های دینی، بلکه براساس «سنت» هم

و «کفر» و «شرک» صادر می‌کند؟

رجانیوز به این بهانه ضمن «مرتد» خواندن و «تکفیر» خاتمی از جبهه اصلاحات خواسته تا از او اعلام برائت کنند. نویسنده که در مسیر تفکر سلفی گری قرار دارد می‌نویسد «حالا اما این جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب هستند که باید نشان دهند همچنان احکام اسلام را بر همه‌چیز ارجح می‌دانند و از عقاید مرتد محمد خاتمی اعلام برائت می‌کنند و یا برخلاف دستور آن روز امام عمل کرده و همراه با عقاید ضاله رهبرشان به محاربه با حکم قطعی خدا می‌پردازند.»

رجانیوز به این بهانه درصدد توجیه برنامه خالص سازی خود در سیاست است و به شورای نگهبان توصیه می‌کنند با ردصلاحیت «نمایندگان تفکرات مرتد» اجازه ندهد آنها برای «مردم مسلمان ایران تصمیم گرفته و عقاید باطل خود را در قانونگذاری رواج دهد» به نظر میرسد این دو متن را می‌توان مغز تفکر جماعت تکفیری داخلی دانست.

❇️ تقابل مصباح و خاتمی

میثم نیلی از اعضای جریان پایداری است که حتی اگر اقرار زبانی آنها به اینکه فرزندان معنوی آیت الله مصباح یزدی هستند را کنار بگذاریم، نگاهی به تفکر آنها نشان می‌دهد دقیقا پرورش یافته مکتب آیت الله مصباح هستند. مصباحیون از همان ابتدای دهه هفتاد با سیدمحمد خاتمی مخالف بودند.نه با خود او به عنوان یک فرد سیاسی، بلکه تقابل آنها با اندیشه‌های خاتمی بود که در دوره اصلاحات با شور و حمایت بی نظیر مردمی همراه بود. درست در نقطه مقابل که مصباحیون تلاش می‌کردند مخالفت کنند. بن مایه اختلافات بر سر چند نوع نگاه مهم به مردم و سیاست بود که با واژه هایی خاص هم مشخص میشد. بررسی واژه های زیر می‌تواند به عنوان شاخص در این تقابل دیدگاه در نظر گرفته شود.

اسلام رحمانی

خاتمی قائل به تفکر اسلام رحمانی بود نه اسلام تکفیری و سلفی که همان روزها با القاعده، بن لادن، ملاعمر و طالبان شناخته میشد. تفکری که از اسلام تنها به ظواهر شریعت نگاه می‌کرد و قائل به هیچ نوع تغییری مبتنی بر مقتضای زمان و مکان نبود. و هنوز هم نیست. نگاهی به مدل حجاب در حکومتداعش و حکومت طالبان نشان میدهد که آنها در مورد حجاب چگونه فکر می‌کنند. در مقابل این تفکر روشنفکری دینی و مذهبی حتی در دهه پنجاه تفکر آیت الله طالقانی و آیت الله مطهری را داشت که با نوشتن کتاب حجاب نشان داد که تنها چادر را به عنوان حجاب نمیشناسد. بلکه مدلی از حجاب با مانتو و روسری هم حجاب اسلامی است. همان زمان این حجاب با عنوان حجاب مطهری مطرح شد و اتفاق از سوی روحانیت سنتی به شدت مورد انتقاد قرار گرفت.

انتهای پیام

منبع: انصاف نیوز