غافلگیری در نمایشگاه روایت خدمت

غافلگیری در نمایشگاه روایت خدمت

گروه زندگی؛ عطیه اکبری: گشت و گذار در نمایشگاه روایت خدمت شبیه به یک تور علمی، اقتصادی، تفریحی و در یک کلام شبیه به یک تور حال خوب کن به میزبانی سالن‌های شماره هشت و نه محل برگزاری نمایشگاه های بین المللی تهران است. روایت دو سال دویدن های خستگی ناپذیر، روایت تلاش های بی وقفه برای تحقق رویاهایی دیر و دور که نه خیلی دیر و نه خیلی دور، بعد از 24 ماه محقق شد و پربیراه نیست که رهبر انقلاب گفتند دولت سیزدهم امروز را قربانی فردا نکرد. اینجا تلا‌ش‌های دوساله‌ای به نمایش گذاشته شد که تاثیر آن به غایت عمیق است و آینده میلیون میلیون ایرانی را متحول می‌کند اما ملموس نیست. در سایه کار خودش را می‌کند. در سکوت جانی تازه می‌بخشد. نمایشگاه روایت خدمت بیش از 30 غرفه داشت و نمایش کارنامه پربار وزارت خانه‌ها و سازمان‌های مختلفی بود که همه هم و غم شان مردم است و باز شدن گره های کور. باور نمی‌کنید؟ این شما و این گزارشی مختصر از چند غرفه نمایشگاه روایت خدمت.

*هیجان و دیگر هیچ

انتخاب اول و مهم ما برای تهیه گزارش یکی از هیجان انگیزترین غرفه های نمایشگاه روایت خدمت بود؛ غرفه سازمان انرژی اتمی ؛ یک غرفه جذاب که کمتر بازدیدکننده ای بود که جلوی ورودی آن پا شل نکند و داخل نرود.

در این غرفه تا چشم کار می‌کرد جعبه‌های شیشه‌ای جفت به جفت هم ردیف شده اند و محتوای این جعبه‌های شیشه‌ای همه آن چیزی است که مردم باید از انرژی هسته ای بدانند اما خب نمی‌دانند و قطعا برگزاری چنین نمایشگاه‌هایی مردم را با صنعت هسته ای بیشتر و بیشتر آشنا می‌کند.

غرفه میزخدمت و تعویض شناسنامه فاصله کمی با غرفه سازمان انرژی اتمی داشت و مراجعه کنندگانی که همه مراحل را رفته و در نوبت دریافت شناسنامه بودند، برای کنجکاوی گشتی در نمایشگاه می زدند و غرفه سازمان انرژی اتمی یکی از غرفه های انتخابی شان برای بازدید بود.

پیر و جوان ندارد. در نیم ساعتی که میهمان این غرفه بودیم هر بازدید کننده ای که وارد می‌شد با دیدن محصولات به نمایش گذاشته شده، تعجبش را پنهان نمی‌کرد. سوال می‌پرسید. جوان‌ترها باور نمی‌کردند و توضیح می‌خواستند.

*مردم از این غرفه مژدگانی می‌گیرند

همه داشته‌های ذهنی مردم از انرژی هسته‌ای محدود است به چند واژه مثل آب سنگین، سانتریفیوژ! غنی سازی! قدرت نظامی! اما اینجا تا چشم کار می‌کرد شیشه‌هایی را می‌دیدی که محتویاتش، خروجیِ همه آن چیزی بود که ما از قدرت هسته‌ای کشورمان نمی‌دانیم که البته این ندانستن بخشی از کم کاری رسانه‌ها بوده و بخشی هم تلاش‌های بی‌وقفه رسانه‌های آن ور آبی برای آنکه مردم ایران همچنان در بی‌خبری از واقعیت‌های قدرت هسته‌ای ایران بمانند.

«از دو سال گذشته تا الان انرژی هسته‌ای بیش از هر زمان دیگری وارد زندگی مردم شده. خیلی‌ها از آن استفاده می‌کنند. خیلی‌ها سلامتی‌شان را مدیون همین انرژی هسته‌ای اند. اما خودشان خبر ندارند.» این توضیحات مسئول غرفه سازمان انرژی اتمی به بازدید کنندگان بود و با هر جمله یک محصول را معرفی می‌کرد؛«می‌دانستید بیش از ۵۰ رادیو داروی تشخیصی، تسکینی و درمانی که از دو سال گذشته در ۲۵۰ مرکز درمانی و پزشکی استفاده می‌شود محصول قدرت هسته ای ایران است؟ امیدوارم دور و برتان بیمار درگیر سرطان نداشته باشید.اما اسم رادیو داروی گالیوم-۶۸ را شنیده اید؟ ایران چهارمین کشور جهان پس از آمریکا، آلمان و هلند است که به رادیو داروی گالیوم-۶۸آر.ام۲ دست پیدا کرده است. کاربرد این رادیو دارو تشخیص تومورها از جمله تومورهای سرطانی است.»

*جمعه ها در سازمان انرژی اتمی چه خبر است؟

با این توضیحات به قول معروف تازه دوزاری خیل‌ها افتاده و با دقت بیشتری نوشته روی شیشه داروها و محصولات را می‌خواندند و به صحبت‌های مسئولان غرفه گوش می‌دادند؛« این، سامانه فناوری پلاسما برای درمان سرطان است. این یکی محصولی است که با استفاده از انرژی هسته ای تولید شده و در درمان زخم برای بیماران دیابتی از آن استفاده می شود، این یکی تولید پودر همواستات یا بندآورنده خون برای جلوگیری از خونریزی در زمان عمل جراحی سنگین و درحوادث و بلایا برای مجروحان است.»

آخرین جملات راهنمای غرفه تیر خلاص بود برای تغییر همه تصورات مردم از انرژی هسته ای؛« جالب است بدانید که از دو سال گذشته تا امروز سازمان انرژی اتمی و نیروگاه های انرژی هسته ای جمعه ها هم تعطیل نیستند و هر جمعه رادیو داروهای مورد نیاز یک هفته ۲۰۰ مرکز پزشکی و درمانی سراسر کشور را تولید می کنند.» البته فکرنکنید محصولات انرژی هسته ای که پایش را به زندگی روزمره مردم باز کرده، به همین چند قلم که در این گزارش از آن گفتیم بسنده می شود، در دو سال گذشته و در دولت سیزدهم که مسئولان بی خیال همه سنگ اندازی ها همه هم وغم شان را گذاشتند برای ارتقای توان هسته ای کلی محصول دیگر از جمله محصولاتی در حوزه کشاورزی هم تولید شده است که توضیح آن مثنوی هفتاد من کاغذ است و بماند برای گزارش‌های بعدی.

*چهره به چهره با مسئولان

روز پایانی نمایشگاه بود و هر لحظه به جمعیت حاضر اضافه می‌شد. نکته جالب توجه استقبال مردم از نمایشگاه روایت خدمت بود. با بازدید کنندگان که حرفی می‌شدیم هر کدام بهانه ای داشتند برای حضور در این نمایشگاه. بعضی برای بیان مشکلات و صحبت رو در رو با مسئولان آمده بودند. نمونه اش خانم مسنی که با یک چرخ دستی سالن‌های نمایشگاه را زیرپا م‌گذاشت و وقتی از دلیل حضورش جویا شدیم از سرپرست خانوار بودنش گفت و مشکلی که برای بیمه اش پیش آمده و از حقوقی که واریزش به عقب افتاده و خلاصه خودش را رسانده بود به نمایشگاه روایت خدمت تا مسئولان همین جا مشکلش را حل کنند. پرسیدیم حالا به نتیجه رسیدی؛ لبخند از سر رضایت زد و گفت:«بله مادر. خدا خیرشون بده که کار مردم رو راه میندازن» پیرزن انگار که گوش شنوایی پیدا کرده بود سفره دلش را باز کرد و از سرنوشتش گفت. از اینکه ۳۴ سال است سرپرست خانوار است و سه بچه قد و نیم قد را به دندان گرفته و بزرگ کرده. گفتم مادر راستی شناسنامه ات از این قدیمی هاست؟ اگه با خودت آوردی اینجا شناسنامه ات را عوض می‌کنندو همین امروز هم بهت می‌دن. خنده روی صورت مهربانش پهن شد و گفت:«آره مادر آوردم. خیر ببینی که گفتی.»

*افتخار اگر تصویر بود شبیه این غرفه بود

گشت و گزار در غرفه معاونت علمی و اقتصادی دانش بنیان ریاست جمهوری کیف هر رهگذری را کوک می‌کند. چه حسی خوش‌تر از دعوت به غرفه‌ای که در آن می‌توان از تماشای 100 محصول از 30 شرکت دانش بنیان لذت برد. این آمار را مسئول غرفه داد. مسئول غرفه با ما هم قدم شد تا از افتخارات معاونت علمی و اقتصاد دانش بنیان نهاد ریاست جمهوری در دو سال گذشته بگوید:«محصولات و دستگاه‌هایی که در این غرفه می‌بینید یا در دو سال گذشته تولید شده اند یا ارتقا پیدا کرده اند و برای ایران ارز آوری داشتند.» اصلا می‌دانی افتخار اگر تصویر بود شبیه تک تک محصولات این غرفه می‌شد. افتخار اگر تصویر بود شاید شبیه این ونتیلاتور تماما ایرانی می‌شد .دستگاهی که صفر تا صدش را جوانان نخبه در اوج تحریم ها و کمبودها و نبودن ها ساختند. اقتدار اگر تصویر بود شبیه محتویات این جعبه‌های شیشه‌ای می‌شد. یکی کنتور آب هوشمند است و آن یکی تردد شمار جاده ای با دقت بالا، سازه های مقاوم و سبک کامپوزیتی هم یک محصول پر افتخار دیگر. با پهپاد کشاورزی ساخت جوانان ایرانی هم که کار سم پاشی زمین های کشاورزی به راحتی انجام می‌شود.

با همت جوانان نخبه و حمایت‌های بی‌دریغ دولت سیزدهم مردم ده ها روستا و شهرستان سیستان و خوزستان کام‌شان با نوشیدن آب شرب سالم شیرین شد. دستگاه تصفیه آب، ساخت شرکت های دانش بنیان حالا آب شور رود کارون را با تصفیه و جداسازی آرسنیک و مواد زائد به آب گوارا تبدیل می‌کند و این افتخار هم نصیب دولتمردان دولت سیزدهم و جوانان نخبه ایرانی شد.

*یک سیاهه کم نظیر

اما از هر چه بگذریم سخن این دستگاه دیالیز تمام ایرانی خو‌ش‌تر بود. روزگاری شاید برای جامعه پزشکی کشور شبیه یک خواب و رویا بود. اینکه ایران و نخبگان ایرانی دستگاه تماما ایرانی دیالیز را با اتکا به قدرت داخلی بسازند. اما در دو سال گذشته این رویا رنگ واقعیت گرفت و دستگاه های دیالیز تولید داخل همین حالا در مراکز درمانی کشور در حال استفاده است. این هم پنجه کربنی برای معلولان عزیز که می‌توانند با استفاده از آن نه تنها راه بروند که شانس شرکت در مسابقات دوی خاص معلولان هم نصیب‌شان می‌شود.

آنچه از غرفه معاونت علمی و اقتصادی دانش بنیان ریاست جمهوری به اطلاع تان رساندیم تنها مشتی بود نمونه خروار. سیاهه اقدامات و حمایت‌های دولت سیزدهم آنقدر بلند بالا هست که الحق و الانصاف یک گزارش برایش کم است. خیلی کم. علی الحساب به این آمار که مسئول غرفه معاونت علمی و اقتصادی دانش بنیان ریاست جمهوری داد بسنده کنید. اینکه شرکت های دانش بنیان فقط در حوزه سلامت از 762 شرکت در سال 1400 به 1353 شرکت در سال 1402رسیدند.

*چالش «دال پلو بازی» با شرک مردم و مسئولان دولت

صدای خنده و هیاهو از غرفه وزارت ورزش و جوانان در سالن شماره ۸ نمایشگاه پیچیده بود و راه کج کردیم به این غرفه تا سر و گوشی آب دهیم و چشم‌مان به جمال مسئولانی خورد که جلوی غرفه توپ به دست «دال پلو» بازی می‌کردند. گویا نماینده جوان فدراسیون ورزش‌های روستایی وبازی‌های بومی حاضر به یراق جلوی غرفه ایستاده بود و همه مسئولان را دعوت می‌کرد به چالش بازی دال پلو که یکی از بازی‌های بومی و محبوب استان لرستان است و جالب اینکه یاسمن قره گوزلو می‌گفت:«مسئولان به پیشنهاد ما نه نمی‌گویند و دست به توپ می‌شوند.»

چالش دال پلو بازی مسئولان بهانه‌ای شد تا سر صحبت را با نماینده جوان فدراسیون ورزش های بومی و روستایی باز کنیم و خبردار شویم که دولت سیزدهم برای شهرنشینان و پایتخت نشینان خواب‌های خوشی دیده. شاید کم لطفی اهالی رسانه باشد اما این خواب‌های خوش به گفته قره گوزلو ماه هاست که تعبیر شده؛« پای بازی‌های روستایی و بومی به تهران هم باز شده است.سه شنبه‌ها مجموعه ایران مال میزبان جشنواره بازی های بومی و محلی است و تهرانی‌ها استقبال خوبی از این جشنواره داشتند.»

البته یاسمین قره گوزلو برایمان از احیای بازی‌های بومی محلی و تاکید رهبری بر این موضوع گفت. از تلاش‌هایی که برای ثبت جهانی بسیاری از این بازی‌های روستایی ومحلی انجام شده. از تفاهم نامه‌های فدراسیون ورزش های بومی روستایی با ارگان‌های مختلف برای رقم زدن رویدادهای خانوادگی ورزشی و بیرون آوردن بچه‌ها از چهاردیواری آپارتمان ها و خلاصه اینکه به امید خدا روزهای خوب ورزشی در راه است.

*ثبت اولین‌های تاریخ ورزش ایران در دو سال گذشته

غرفه وزارت ورزش و جوانان از آن غرفه های حال خوب کن نمایشگاه روایت خدمت است که افتخار از در و دیوارها و بنرهایش می‌بارید. البته که نمی‌توان عنوان پرافتخارترین را قلاب این غرفه کرد چرا که هر کدام از غرفه های نمایشگاه روایت خدمت که زبان گویای دو سال تلاش بی‌وقفه مسئولان بود می‌تواند در نوع خودش ،پرافتخارترین باشد. در ورزش همین بس که در دو سال گذشته اولین های تاریخ ورزش کشورمان در بسیاری از رشته های ورزشی رقم خورد؛ اولین‌هایی که هر کدام برای یک عمر افتخار کافی است. بعضی از این اولین‌ها را در این تصویر ببینید.

*می‌خوام برم آقای رییس جمهور را ببینم!‌

در بیشتر ایام سال نمایشگاه‌های متفاوتی در سالن‌های نمایشگاه بین المللی برگزار می‌شود اما شاید بتوان گفت نیروهای خدماتی، متفاوت‌ترین نمایشگاه را تجربه می‌کنند. این را می‌توان از نگاه یکی از نیروهای خدماتی نمایشگاه که مرد سن و سال داری هست فهمید. انگار که از سرکارگرشان رخصت یک ساعته گرفته باشد بی خیال کار، در نمایشگاه گشت می‌زند. جلوی غرفه ها می‌ایستد. مخصوصا غرفه‌هایی که شلوغ تر از بقیه هستند .خداقوت می‌گویم و می‌پرسم پدرجان این نمایشگاه را چطور دیدی؟ خاک روی لباسش را با دست می‌تکاند و می‌گوید:« سالن‌های نمایشگاه بین المللی تا به حال این همه مسئول را یک جا به خودش ندیده. از روز اول تاهمین حالا. من که اسم‌هایشان را بلد نیستم. اما هر چند دقیقه یک بار پشت بلندگو اعلام می‌کنند یکی از مسولان وارد نمایشگاه شده. دقت کردم دیدم برای مردم وقت می‌گذارند. حرف‌هاشان را می‌شنوند.» هنوز حرف‌های پیرمرد تمام نشده که شاهد از غیب می‌رسد و ورود رییس جمهور به نمایشگاه از بلندگوها اعلام می‌شود. پیرمرد دستپاچه می‌شود؛« باباجان کاری نداری با من. می‌خوام برم آقای رییس جمهور رو ببینم!»

پایان پیام/

منبع: فارس

منتشر شده

در دسته بندی


با عنایت به اینکه سایت «یلواستون» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع مطلب و کاربران است. (قانون تجارت الکترونیک)

یلواستون نقشی در تولید محتوای خبری ندارد و مطالب این سایت، بازنشر اخبار پایگاه‌های معتبر خبری است.