ایسنا نوشت:
یک منتقد سینما و تلویزیون دربارهی فصل دوم «نجلا» که این روزها از آنتن تلویزیون پخش میشود، معتقد است که لطمههای تغییر بازیگر «نجلا» در فصل دوم یکی از عوامل مهم در سقوط این سریال به کلیشههای آشناست.
محمدتقی فهیم ـ منتقد سینما و تلویزیون ـ در گفتوگویی با ایسنا دربارهی فصل دوم سریال «نجلا» که در ایام نوروز روی آنتن رفت و پخش آن در ایام رمضان نیز ادامه دارد، با اعتقاد بر اینکه این سریال در فصل اول کار قابل تامل و تحملتری بود، گفت: این سریال در ابتدا امتیازش را از تازگی آدمها و کاراکترهایش میگرفت و اساسا یکی از مولفههای اصلی هر کاری، نو بودن اثر است و اینکه وقتی مخاطب کار را میبیند به ذهنش میآید که تاکنون چنین اثری را ندیده است یا این نوع فضاها را کمتر دیده است. این ویژگی در فصل اول «نجلا» مشهود بود و تازگی داشت.
به دنبال «نجلا»ی فصل اول
وی با بیان اینکه داستان «نجلا» در فصل اول فضای تازهای داشت، دربارهی ویژگیهای داستانی که در فصل اول درست روایت شد، عنوان کرد: فضای قبل از جنگ و تلاطمهای داستانی جنگ در جنوب و در عین حال یک قصهی فرعی عاشقانه که در دل فضاسازیها و مسائل مختلف پررنگ شده و مهمتر از آن دو شخصت سریال که جلوهی خوبی در کار داشتند، به ویژه کاراکتر «نجلا» با بازی بازیگر اصلی آن، نسبت به بقیه سریال کشش بیشتری برای مخاطب ایجاد می کرد و در آن مخاطب با زنی روبه رو بود که اقتدار داشته و دارای تفکر است، هیاهو و استراتژدی دارد. اما در فصل دوم به نظر میرسد کار لازمی صورت نگرفته است. اصلیترین مسئله، داستان پردازی در این فصل است که روی آن باید کار میشد و نویسندگی داستان تقویت میشد؛ داستانی که فرازو فرودها سر جای خودش باشد و قهرمان مشخص باشد و مشخص شود که قهرمان اصلی کیست؟
این منتقد در ادامه یادآور شد: اساسا قصههایی که قهرمان دارد، تکلیف قهرمان باید معلوم شود. اگر تک قهرمان است، مشخص شود، اگر دو یا سه قهرمان دارد، باید همدیگر را پوشش دهند و ضعفهای همدیگر را تکمیل کنند و شخصیتها رو به جلو باشند. به نظر میرسد در فصل دوم بر روی اینها کار نشده است.
لطمات تغییر بازیگر «نجلا»
وی همچنان معتقد است، تغییر بازیگر «نجلا» به کار لطمه زده است و در این زمینه اظهار کرد: به طور کلی تکلیف سریال بین کار عاشقانه یا یک اثر حماسی سرگردان است. ما با اثری روبرو هستیم که حماسی است و صحنههای عاشقانه هم دارد. در حالی که به هر حال یکی باید قالب باشد. یا با یک کار حماسی باید روبرو میبودیم که در دل آن عشقی هم صورت می گیرد و روابطی هم ایجاد می شود، موتور کوچکی که به تقویت موتور اصلی کمک می کند. یا اینکه با یک کار رومانتیک روبرو میبودیم که قهرمان آن کاملا مشخص است. در حالی که داستان سریال بین این دو مانده و بین آدمهای فرعی تشتت وجود دارد. بخشی از داستان به کاراکتر عباس می پردازد که اسیر است و عملا می بینیم که قهرمان های اصلی هیچ نقشی در پیشبُرد درام و هیچ جهشی بین آنها وجود ندارد.
سوار بر فونداسیون فصل اول
فهیم با بیان اینکه «نجلا» در فصل اول نشان داد که قابلیت ادامه و اجرای فصل دیگر را دارد، در عین حال گفت: اما باید فکری برای ادامه آن می شد؛ صرف اینکه فصل اول یک سریال مورد استقبال قرار بگیرد، دلیل کافی برای ادامه دادن فصلهای بعدی نیست؛ چه در سینما و چه در تلویزیون اگر ملاک فصل اول باشد، ادامه کار از پیش شکست خورده خواهد بود؛ بنابراین همیشه فرض باید بر این قرار بگیرد که کار تازه قرار است آغاز شود و فصل جدید طوری طراحی شود که گویا قرار است یک کار جدید ارائه شود و حتما روی آن برنامهریزی شود. در فصل دوم برای «نجلا» این اتفاقات نیفتاد و به نظر میرسد در فصل دوم سوار بر فونداسیون فصل اول شدهاند که در نتیجه برای بالا بردن دیوار بر روی فوندانسیون قبلی، طرحهای تقویتی خوبی را پیریزی نکردهاند، بنابراین با لرزش در اثر روبرو هستیم و کار آن قوت های لازم را ندارد. کار به مانند این است که زلزله زده است و شکاف های زیادی دارد.
گرهافکنی و گرهگشاییهای سادهانگارانه
این منتقد دربارهی داستانکهای مهم سریال نیز یادآور شد: بخشهایی از کار را دیدیم که در قالب کارهای اطلاعاتی و جاسوسی ـ امنیتی میگنجد که لازم بود بر روی شخصیتهای این بخش بسیار کار شود و نیازمند یک داستان قدرتمندی بود. در حال حاضر یک ضلع مثلث عاشقانه فیلم در دامن نیروهای دشمن است که این موضوع هیچ کمکی به داستان اصلی نمیکند به نوعی که گره افکنی و گره گشایی بر سر جای خود به درستی انجام نمیشود و ساده انگارانه است.
کلیشه دستمالیشده کاراکتر «نجلا» در فصل دوم
این منتقد در عین حال دربارهی تفاوتهای غریب شخصیت «نجلا» در دو فصل نیز اظهار کرد: فصل اول نجلا با محوریت دختری عراقی (ایرانی) روایت شد که دیدار پسرش حسین را در گروی پاسخ مثبت به معشوق پیگیرش (عبد) قرار داد و … . عمده جذابیت سریال به تیپسازی از نجلا اختصاص داشت. پرستاری محکم در مواجهه با دیگران. بازی و گریم تا لهجه سارا رسول زاده، خصوصا اکتهای شرمگینانه و با حیای او در نگاه به خواستگاران (دوربین)، چهره زمخت اما جذاب با ابروها و کلا سر و ریخت غیرآشنایش، از جمله فاکتورهای مهم در ایجاد اتمسفر نمایش بود. در واقع موتور محرکه درام هم بود به طوری که عبد (حسام منظور) و رقیبش (هدایت هاشمی) مجبور بودند در عین اینکه خود را بالا بکشند، حد و حدود خود را در برخورد با نجلا حفظ کنند. این ویژگیها صحنههایی غیر آشنا و بکر را به وجود میآورد. اما در نجلای جدید از آن دختر سرکش و محکم خبری نیست و جایش را دختری با سر و ریخت آشنا در بقیه سریالها گرفته است. شاید توجیه سازندگان از چنین گریمی برای محیا دهقانی این باشد که در این بخش داستان رابطه نجلا و عبد نزدیک شده و آن حیا و اقتدار زنانه لازم نبوده است؛ درحالی که همین اشتباه در پرداخت تیپیکال نجلا پاشنه آشیل کار شده است.
وی ادامه داد: اینکه تا حدودی آناتومی صورت دهقانی شبیه رسول زاده بوده است قابل پذیرش است ولی چرا باید رنگ پوست او تا لهجهاش تغییر کند؟ چنانکه حالا ما با نجلایی عروسکی از نوع مرسوم مواجه باشیم. دختری که در نگاههایش به عبد (دوربین) هم آن وجاهت و بکری و غیر آشنا را نداشته باشد. اصلا برای مخاطب مهم نیست که چرا و به چه دلیلی بازیگر قبلی در فصل جدید حاضر نشده است، مهم این است که چرا عوامل سازنده نتوانسته اند ویژگی های بازیگر قبلی را در پرداخت بازیگر جدید رعایت کنند تا آنجا که نجلای فعلی چیزی جز کلیشه دستمالی شده از نمونه های بسیار زنان با چنین دک و پزی (خصوصا ابروها و چشمان کم فروغ متعلق با اقوام عربی ایرانی) نیست.
به گزارش خبرنگار تلویزیون خبرگزاری فارس، سریال «نجلا۲»یک مجموعهٔ تلویزیونی ایرانی به کارگردانی آقای «خیرالله تقیانی پور» و تهیهکنندگی آقای «سعید سعدی» است.
قصه نجلا، عاشقانهای در دل دل جنگ
سریال «نجلا۲»که فصل اول آن سال ۱۳۹۹ به نمایش درآمد، یک داستان عاشقانه را روایت میکند که در سال ۵۸ اتفاق میافتد. عَبِد برای آنکه نجلا ازدواج با او را بپذیرد، تن به سفری خطرناک میدهد که در پی آن دستگیر و ناپدید میشود. نجلا منتظر عبد است و راضی نمیشود که با مرد دیگری ازدواج کند.
سریال نجلا۲، روایت کننده ماجرای عاشقانه میان «عبد» و «نجلا»است، عاشقانهای که فصل نخست آن بستر روزهای پرتلاطم سال ۱۳۵۸ در خوزستان و عراق روایت شد، زمانهای که یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ضدانقلاب در جای جای ایران از جمله در خوزستان و شهرهای مرزی آن مشغول خرابکاری بود. «نجلا» با نمایش فضای سیاسی حاکم بر شهرهای مرزی درکنار وضعیت سیاسی حاکم بر کشور عراق بهخوبی و ملموس توانست وضعیت مردمان عراق قبل از حمله صدام به ایران و مظلومیت آنها در مقابل صدامحسین دیکتاتور، استخبارات و بعثیون را به تصویر بکشد. «نجلا»در فصل نخست، داستان خود را با نمایش اربعین سرخ آن سال به اوج برد و در موقعیتی حساس و میان مرگ و زندگی شخصیتهایش را رها کرد و حالا بعد از گذشت دو سال به سراغ آنها رفته تا زندگی پرفراز و نشیب نجلا و عبد را در کنار مردم خوزستان آن هم در آغاز جنگ تحمیلی روایت کند.
نگاهی به نجلا از منظری همدلانه؛ عاشقانهای برای وطن
فصل دوم «نجلا» بیشتر از آنکه داستان عاشقانه نجلا و عبد باشد، روایتی صادقانه و ملموس از عاشقی مردم غیور خوزستان نسبت به وطن است. فضای ترس و دلهره توأم با دلاوری و سرسختی مردمان جنوب در سالهای جنگ به خوبی در این عاشقانه گنجانده شده و این مهمترین ویژگی سریال «نجلاست» تا جاییکه میتوان در کنار سریال «کیمیا» آن را روایتی تاریخی و مستند، درعین حال دراماتیک و عاشقانه از دوران جنگ تحمیلی دانست.
دوربین «نجلا۲» این بار نه تنها راوی خط مقدم و رشادتهای رزمندگان بلکه راوی زندگی نابهسامان و آشفته مردم کوچه و بازار آن روزهای خوزستان و تلاش همه جانبه آن ها برای حفظ شهرشان در برابر اشغالگران است. از سوی دیگر «نجلا» با نزدیکتر شدن به نیروهای نظامی و مردمی عراق تصویری از آنها به مخاطب نشان میدهد که تا به حال در کمتر سریال یا فیلمی درباره دفاع مقدس دیدهایم. فیلمساز هم به نیروهای ایرانی مزدور که در زمین عراق بازی میکنند پرداخته یادمان بیاید نقش دکتر خائن را و هم به نیروهای عراقی مردمی چون عباس و دوستانش و حتی_سلیمه_ دختر ژنرال پرداخته که مخالف این تجاوز هستند.
ویژگی دیگر سریال «نجلا۲» حضور بعثیهای باهوش و زیرک داستان است، برخلاف سریالهای اینچنینی که بعثیها را احمق و سادهلوح نشان میدهند، «نجلا» توانسته از یک سو با نمایش نقشههای پیچیده و مخفی عدنان و ژنرال و از سوی دیگر با نمایش صحنههای مربوط به کتک خوردن زندانیان، کار زندانیان در کارگاههای زندان، لج و لجبازی مسئول زندان با عبد و عطا، طراحی نقشههای پیچیده و تحمل رنجهای فراوان عبد برای فرار از زندان، شرایط سخت زندانهای عراق را بهخوبی برای مخاطب ترسیم کند و تصویری واقعی از دشمنی نشان دهد که ۸ سال به خاک ما تجاوز کرد.
«نجلا۲» برای فرار از تلخی و سیاهی داستانش بخصوص در فصل دوم، به واسطه حضور شخصیتهای شیرین و عطا چاشنی طنز هم دارد تا مخاطب را در به تصویر کشیدن بخشی از تاریخ معاصر کشورمان به خوبی با خود همراه کند.
به نظر میرسد تغییر بازیگر نجلا در فصل دوم ضربهای به داستان وارد نکرده و محیا دهقانی بخوبی از پس ایفای این نقش برآمده اما شخصیت پردازی «نجلا۲»در فصل دوم بدرستی صورت نگرفته است و نجلا در این فصل تکلیفش با خودش مشخص نیست چه برسد به عبد. مخاطب اصلا نمیتواند دلیل رویگردانی گاه و بیگاه او از عبد را درک کند. همچنین وجه مادرانگی نجلا در داستان بسیار کمرنگ است که جای بسی تعجب دارد، آن هم با شناختی که مخاطب از زن و مادر ایرانی دارد.
نگاهی انتقادی به سریال نجلا؛ فقدان سیر منطقی و ضعفهای ساختاری
از منظری انتقادی اگر ساختار این سریال را مورد واکاوی قرار دهیم میتوان نوشت قصه سریال نجلا ضعیف است و سیر منطقی، واقعی، موقعیتی و تاریخی ندارد. تکلم بازیگران به زبان فارسی با لهجه محلی جنوبی و زبان عربی با لهجه محلی مردم آبادان و خرمشهر روی هم رفته با تکلم نظامیان بعثی به زبان عربی با لهجه عراقی خلط شده و با واقعیت گویشی منطقه، سنخیت ندارد.
به زعم منتقدین، موسیقی و ترانههای «ناظم الغزالی» عراقی و «عبدالحلیم حافظ» مصری، همسان با صحنههای جنوب کشورمان و یا اردوگاه اسرای ایرانی در عراق به خوبی و بهجا انتخاب نشده است. سناریو دارای اشکالات عدیده است. «عباس» برادر «نجلا»، شخصیتپردازی نشده و حضورش در عراق که مورد تعقیب حزب بعث است، مبهم است. «عدنان» (افسر بعثی) که به راحتی بین عراق و ایران و بالعکس، تردد میکند، واقعیت ندارد و کاملا اشتباه است. مسلح بودن چند نفر دست نشانده و عمیل رژیم بعثی و به ویژه اسلحه کشیدن آنها در ملأ عام در هنگام مرافعه با عَبِد در بیمارستان به دور از واقعیت است و با رویدادهای قبل و زمان جنگ، منافات دارد. ضعف تکنیکی و محتوایی سناریو، زحمات گروه کارگردانی را کم رنگ کرده است.
محمدتقی فهیم ـ منتقد سینما و تلویزیون ـ با اعتقاد بر اینکه این سریال در فصل اول کار قابل تامل و تحملتری بود، گفت: این سریال در ابتدا امتیازش را از تازگی آدمها و کاراکترهایش میگرفت و اساسا یکی از مولفههای اصلی هر کاری، نو بودن اثر است و اینکه وقتی مخاطب کار را میبیند به ذهنش میآید که تاکنون چنین اثری را ندیده است یا این نوع فضاها را کمتر دیده است. این ویژگی در فصل اول «نجلا» مشهود بود و تازگی داشت. اصلیترین مسئله، داستان پردازی در این فصل است که روی آن باید کار میشد و نویسندگی داستان تقویت میشد؛ داستانی که فراز و فرودها سر جای خودش باشد و قهرمان مشخص باشد و مشخص شود که قهرمان اصلی کیست؟ به زعم منتقدین اساسا قصههایی که قهرمان دارد، تکلیف قهرمان باید معلوم شود. اگر تک قهرمان است، مشخص شود، اگر دو یا سه قهرمان دارد، باید همدیگر را پوشش دهند و ضعفهای همدیگر را تکمیل کنند و شخصیتها رو به جلو باشند. به نظر میرسد در فصل دوم بر روی اینها کار نشده است.
وی با بیان اینکه داستان «نجلا» در فصل اول فضای تازهای داشت، درباره ویژگیهای داستانی که در فصل اول درست روایت شد، عنوان کرد: فضای قبل از جنگ و تلاطمهای داستانی جنگ در جنوب و در عین حال یک قصه فرعی عاشقانه که در دل فضاسازیها و مسائل مختلف پررنگ شده و مهمتر از آن دو شخصت سریال که جلوه خوبی در کار داشتند، به ویژه کاراکتر «نجلا» با بازی بازیگر اصلی آن، نسبت به بقیه سریال کشش بیشتری برای مخاطب ایجاد میکرد و در آن مخاطب با زنی روبه رو بود که اقتدار دارد و دارای تفکر است، هیاهو و استراتژدی دارد. اما در فصل دوم به نظر میرسد کار لازمی صورت نگرفته است.
راهکارهایی برای نجات نجلا
راهکار نجات و تقویت محتوایی سریال نجلا بازنویسی سناریو بوده است و اکنون در صورت ادامه تولید، باید این امر رعایت شود، ضمناً این بازنویسی باید حامل پیام به جامعه هدف باشد و هدفمند شود.
انتخاب ناظر کیفی کارشناس و مشرف به فرهنگ آن منطقه و رویدادهای سالهای ۵۶ تا بعد از جنگ تحمیلی آن موقعیت جغرافیایی، موجب تقویت سریال میشود و در ثبت وقایع تاریخی آن دوره حساس، اثربخش است.
بخشهایی از این سریال در قالب کارهای اطلاعاتی ـ جاسوسی و امنیتی میگنجد که لازم بود بر روی شخصیتهای این بخش بسیار کار شود و نیازمند یک داستان قدرتمندتر بود. در حال حاضر یک ضلع مثلث عاشقانه فیلم در دامن نیروهای دشمن است که این موضوع هیچ کمکی به داستان اصلی نمیکند به نوعی که گره افکنی و گرهگشایی بر سر جای خود به درستی انجام نمیشود و ساده انگارانه است.
انتهای پیام
منبع: انصاف نیوز