ماجرای هولناک روز تبادل در راشدین

روز تلخ تبادل در راشدین

پشت وانت انتحاری مقدار زیادی چیپس، پفک، تنقلات و شیرینی‌ بود، کودکان به سمت وانت رفتند و یک تجمع بزرگی از کودکان ایجاد شد که آن تکفیری با انفجار خودرویش یک جنایت بسیار بزرگ را رقم زد.

به گزارش مشرق، مادر و دختر اهل فوعه و کفریا که در ایام محرم در برنامه معلی شبکه ۳ سیما حضور یافته و آرزوی خود را پیدا شدن دو دختر مفقود این خانواده و دیدار با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اعلام کرده بودند، روز ۲۵ مرداد ماه امسال به همراه جمعی از عوامل برنامه تلویزیونی معلی با رهبر انقلاب دیدار و گفت‌وگو کردند.

ماجرای هولناک روز تبادل خانواده‌ها در فوعه و کفریا

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای به همین مناسبت در گزارشی به روایت اجمالی ماجرای هولناک روز تبادل خانواده‌ها در فوعه و کفریا می پردازد.

بحران سوریه از ابتدا تا نابودی داعش، شاهد جنایت‌های بسیار دردناکی بود که داعش و دیگر گروهک‌های تکفیری منطقه انجام دادند. تعداد زیادی از مردم بی‌گناه منطقه قربانی افراط‌گرایی کور تکفیری شدند. اما یکی از بدترین حوادث کشتار غیر نظامی‌ها در مکانی به نام الراشدین اتفاق افتاد. الراشدین منطقه‌ای در غرب شهر حلب است که خط مقدم جبهه بین نیروهای ارتش سوریه و هم‌پیمانانش از یک طرف و در مقابل هم نیروهای تکفیری به فرماندهی جبهةالنصره بود.

در فروردین ۱۳۹۶ بر اثر سلسله‌ای از حوادث قرار شده بود که تبادل اسرا و زندانیان بین دو طرف انجام بشود. دو سال بود که مردم مظلوم و بی‌گناه فوعه و کفریا در محاصره‌ کامل بودند و تعداد زیادی زن و بچه و پیرمرد و پیرزن به همراه مردانی که در حال مقاومت بودند در این منطقه حضور داشتند؛ مردان این دو شهرک در حالی که از همه طرف در یک محاصره ۳۶۰ درجه بودند در مقابل هجوم گروه‌های تکفیری مقاومت قهرمانانه‌ای نشان دادند. صرفاً از راه هوا می‌شد برای این شهرک‌ها کمک‌های غذایی و دارویی و آنچه که نیاز داشتند را ارسال کرد که بعضی مواقع هم به علت وزش باد این محموله‌ها که از هواپیما پرتاب می‌شد در مناطق مسلحین می‌افتاد.

در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ قرار بر این شده بود که در مقابل آزادی بعضی از افرادی که گروه جبهةالنصره خواهان آزادی آنها بود، حدود پنج هزار نفر از مردم ساکن فوعه و کفریا شامل زنان، کودکان و پیرمردها و پیرزن‌ها از محاصره آزاد شوند. این تبادل شامل مردانی که در شهرک‌ها مقاومت و دفاع می‌کردند نمی‌شد.

یک کاروان بزرگی از اتوبوس‌ها برای انتقال این پنج هزار زن و کودک و سال‌خورده آماده شدند و از منطقه‌ی فوعه و کفریا خارج شدند و تا منطقه‌ی راشدین آمدند. در راشدین یک پست ایست‌وبازرسی بود که تحت کنترل جبهةالنصره بود. اگر از آن پست بازرسی رد می‌شدند وارد مناطق تحت حاکمیت دولت سوریه می‌شدند.

این کاروان بزرگ با ۷۵ اتوبوس آمدند و خب تمام این اتوبوس‌ها علاوه بر صندلی‌ها حتی راهروهای آن هم کاملاً پُر بود، برای این‌که بتواند این پنج هزار نفر را منتقل کند. وقتی کاروان به پست بازرسی راشدین رسید، آنجا متوقف شد تا آخرین کارهای تبادل انجام بشود و این‌ها وارد مناطق تحت حاکمیت دولت سوریه بشوند. این توقف چندین ساعت طول کشید و حادثه‌ی بسیار تلخی اتفاق افتاد. یک وانت بمب‌گذاری شده انتحاری آمد و در کنار این کاروان بزرگ قرار گرفت.

در ماشین انتحاری مقدار زیادی چیپس، پفک، تنقلات و شیرینی‌جاتی بود که کودکان به آن علاقمند هستند. پشت وانت را پُر کرده بود و وقتی که رسید آنجا با بلندگو اعلام کرد که کودکان می‌توانند بیایند و به‌صورت مجانی اینها را تحویل بگیرند. خب کودکانی هم که حالا ساعت‌ها بود از فوعه و کفریا خارج شده بودند و در آن منطقه منتظر ایستاده بودند از اتوبوس پایین آمده بودند. اینها، همه به سمت این وانت رفتند و یک تجمع بزرگی از کودکان ایجاد شد که متأسفانه آن انتحاری تکفیری با انفجار خودرویش باعث شد که یک جنایت بسیار بزرگی اتفاق بیفتد. در آن حادثه ۱۵۰ نفر از کودکان و نوجوانان به شهادت رسیدند و ۲۵۰ نفر هم مجروح شدند.

حادثه‌ بسیار تلخی بود اما واقعه‌ تلخ‌تری هم اتفاق افتاد. فقط بحث شهادت و مجروحیت کودکان و نوجوانان نبود، بلکه در آن اوضاع آشفته‌ی بعد از انفجار که دیگر اوضاع کاملاً به هم ریخت و دیگر هیچ کنترلی روی آن منطقه نبود تعداد زیادی از کودکان به‌خصوص دختران نوجوان و دختران کوچکی که به سن بلوغ هم رسیده بودند اینها ربوده شدند و یک جنایت مضاعفی را ایجاد کردند.

منطقه‌ی راشدین در غرب حلب و به ترکیه نزدیک است. به همین خاطر بسیاری از مجروحین را منتقل کردند به بیمارستان‌های ترکیه و اینها مدتی در این بیمارستان‌ها بودند. دیگر با تماس‌هایی که گرفته شد و خودِ جمهوری اسلامی هم به‌عنوان واسطه بین دولت سوریه و دولت ترکیه سرنوشت این مجروحین و مفقودین را دنبال می‌کرد موفق شدند یک عده‌ای از مجروحین را به خانواده‌هایشان بازگردانند. اما متأسفانه از آن تاریخ تا الان یعنی بیش از شش سال است که تعداد زیادی دختربچه و دختران نوجوان و جوان مفقود شده‌اند و این یکی از تلخ‌ترین حوادثی است که اتفاق افتاده.

تأسف‌آور است که هیچ نوع اطلاعی از سرنوشت اینها در دست نیست و اصولاً کسی نمی‌داند اینها کجا هستند؛ آیا در خاک سوریه و در مناطق تحت سیطره‌ی مسلّحین‌اند یا اینها را برده‌اند به ترکیه و آنجا مثلاً اتفاق‌های ناگواری برای اینها افتاده؟

این مسئله در وجود و قلب خانواده‌های اینها یک درد و زخم دائمی شده. شهادت به گونه‌ای است که وقتی که شهید دفن می‌شود دیگر بعد از مدتی خانواده‌ها آن صبر را پیدا می‌کنند که تحمل کنند اما وقتی که خانواده‌ای مفقودی دارند و این مفقود شده دختران هستند، این یکی از سخت‌ترین دردهایی است که یک خانواده می‌تواند تحمل کند و باید با آن تا آخر عمر بسازد بدون اینکه هیچ راه و چاره‌ای داشته باشد. بدون اینکه هیچ وسیله‌ای در اختیار باشد. هیچ امکانی در اختیار این خانواده‌های دختران نیست که از سرنوشت عزیزانشان اطلاعی پیدا کنند.

بی‌شک این جنایت، یکی از بدترین جنایت‌هایی است که در سوریه اتفاق افتاده است. خانواده‌های این مفقودین واقعاً زندگی‌های بسیار تلخی دارند و شبانه‌روز، مادرها در فراق این دختربچه‌ها گریه می‌کنند و ناله می‌کنند و به هر وسیله‌ای سعی می‌کنند متوسل بشوند؛ به سازمان‌های بین‌المللی و هر جایی که بتوانند حداقل یک خبری از این عزیزانشان به دست بیاورند.

آرزوی مادر و دختر سوری برای دیدار با رهبر انقلاب

از بین این خانواده‌های داغدار سوری، مادر و دختری هستند که از یک خانواده باقی مانده‌اند که دو فرزند کوچک دختر دیگرشان مفقود شده‌اند. این مادر و دختر در ماه محرم امسال در برنامه‌ حسینیه‌ معلی دعوت شدند و خاطرات دردناکشان را بیان کردند که این تأثیر بسیار زیادی در مخاطبین داشت و در همان برنامه، آرزوی خود را درباره دیدار با رهبر انقلاب مطرح کردند. این درخواست مورد اجابت قرار گرفت و این مادر و دختر مدتی بعد مجدد دعوت شدند و از سوریه به ایران آمدند تا در دیداری با رهبر انقلاب حضور پیدا کنند و در این دیدار نیز که ۲۵ مرداد ماه ۱۴۰۲ برگزار شد، مورد تفقد رهبر انقلاب قرار گرفتند.

منبع: مشرق نيوز