محمد حسین رحمانی، مدیرعامل باشگاه صنعت نفت آبادان که پس از پایان فصل گذشته فعالیت خود را در این سمت شروع کرد، در گفت و گویی با خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس به تشریح آخرین وضعیت این باشگاه و مسائل مختلف فوتبال کشور پرداخت که مشروح این گفت و گو را در ادامه میخوانید.
* صنعت نفت آبادان فصل گذشته به شکل معجزه آسایی با عبدالله ویسی در لیگ برتر ماندگار شد. شرایط امسال تیمتان را چگونه ارزیابی میکنید؟
با اینکه در زمان انتخاب ویسی مسئولیتی نداشتم اما دوستان در هیات مدیره باشگاه به من لطف داشته و مرا هم به جلسه انتخاب او دعوت کردند تا هماهنگیها را انجام بدهیم. از من نظر خواستند. گزینههای زیادی داشتند. خیلی مواقع به حضور ویسی در صنعت نفت فکر میکردم اما به جرات میگویم به هیچ عنوان فکر نمیکردم تیم را در آن وضعیت در لیگ برتر نگه دارد. طبق لطفی که دوستان به من داشتند، با او مذاکره کردم. نزدیک اذان بود که با هم صحبت کردیم. وقتی میخواهید تصمیم بزرگی بگیرید خیلی دلواپس هستید و دلشوره دارید. وقتی به ویسی نگاه کردم، اضطراب را در چشمانم خواند و گفت مطمئن باش تیم میماند. گفتم امیدوار هستم اما اعتراف میکنم، امیدوار نبودم زیرا شرایط به هیچ وجه خوب نبود. ویسی در گذشته در پیکان که خیلی شرایط بدتری داشت این کار را کرده بود و البته استقلال خوزستان را به قهرمانی رساند. خدا را شکر این کار را هم انجام داد. وقتی هم مدیرعامل شدم، اولین قدم من به عنوان یک مدیر تازهکار این بود که عبدالله را در صنعت نفت نگه دارم. مردم هم او را میخواستند. کار خیلی سخت بود زیرا ما فقط یک گزینه داشتیم و باید هر جوری بود ویسی را نگه میداشتیم. بزرگی کرد و بخاطر خاطرات خوبش با مردم آبادان و حس خوبش به این شهر، پا روی پیشنهادات بهترش گذاشت و ماند. ۲ تیم لیگ برتری و یک تیم دسته اولی به ویسی پیشنهاد دادند. رقم باشگاه لیگ یکی خیلی بالا بود. خوشحالم در اولین گام مدیریتی خود توانستم با همراهی اعضای هیات مدیره او را نگه دارم. واقعا احساس میکنم اتفاق خیلی خوبی برای ما افتاد. خیلی با ویسی کار داریم.
* برای جلوگیری از تکرار اتفاقات فصل گذشته چه برنامهای دارید؟
سوال خوبی است. دغدغه خوبی هم است اما باید هدف گزاری ما منطبق بر واقعیت باشد. حریفان اصلی ما در جدول کاملا مشخص هستند. باید آنها را ببریم. سایر نتایج لیگ برای صنعت نفت سورپرایز است. کار دیگری نمیتوانیم بکنیم. اعتقاد من این است فردی که یک بار یک نفر را از مرگ نجات میدهد، خودش او را نمیکشد. هیچ وقت با ویسی سقوط نخواهیم کرد. کار بلند مدتی با هم شروع کردهایم. اگر این جوانان زیر ۲۰ سال ما در صنعت نفت جا بیفتند و سال آینده هم ۴_۳ بازیکن جوان به این سیستم اضافه کنیم، میتوانیم روند کاملتری از صنعت نفت ببینیم. در کنار اینها خود لیگ هم سورپرایزهایی دارد. هیچکس برای باخت به زمین نمیرود. اختلاف نساجی و الهلال خیلی مشهود بود اما نماینده ما برای باخت به زمین نرفت. پس از گل اول تیم عربستانی نیز نساجی بازی را در دست گرفت و اگر آن درگیری و اخراج نبود، شاید ورق بازی برمیگشت یا دست کم نتیجه ۳ بر صفر رقم نمیخورد. در فوتبال هیچ تضمینی وجود ندارد و به ضرص قاطع نمیتوان گفت این کار را انجام میدهیم. البته قول میدهیم تمام تلاش صنعت نفت را به کار میگیریم تا تیم کاملا آبرومندی داشته و از پیش باخته نباشیم. تنها موضوعی که به آن فکر میکنم، شادی مردم آبادان و هواداران این تیم است. باید پاسخگو باشم و کمک کنم مردمی که صنعت نفت قسمتی از زندگیشان است، حال خوبی داشته باشند. قول این کار را میدهم اما برای نتیجه تضمین نخواهم داد. طبیعت فوتبال همین است. اگر قرار باشد همیشه یک مدعی، قهرمان جام جهانی شود هر دوره باید برزیل جام بگیرد اما ۲۱ سال است به فینال هم نرسیده. برعکس آرژانتین که خیلیها شانس کمتری برایش قائل بودند، قهرمان شد. امیدوارم خدا به ما کمک کرده و این نصرت را شامل حالمان کند تا بتوانیم حال دل مردم آبادان را خوب کنیم.
* صنعت نفت آبادان جزء باشگاههایی است که با بودجه محدود در لیگ برتر تیمداری میکند و رقابتش با باشگاههایی که هزینههای سنگینی دارند سخت است. در این مورد صحبت کنید.
مشکلات مالی برای صنعت نفت همیشه بوده، است و خواهد بود. بحثی نیست که به یک برههای ختم یا در زمانی درست شده باشد. از زمان حرفهای شدن لیگ برتر این مشکلات وجود داشته است. هرچه تورم افزایش پیدا کند، قیمت بازیکنان هم بیشتر میشود و این روند نامتعارف بازار نقل و انتقالات که نقش واسطهها هم در آن زیاد است، نه تنها کار ما بلکه همه باشگاههایی که قطره چکانی بودجه به آنها تزریق میشود، سختتر میکند. بودجه ۱۵۰ میلیاردی که به سازمان لیگ اعلام کردهایم، بودجه برآوردی ما برای لیگ برتر است اما چیزی که تاکنون محقق شده حدود ۵۵ میلیارد است. باید برای این کسری به سمت اسپانسرها و موارد دیگر برویم که میتوانند این مسئله را کاملا قانونی تامین کنند. هر ۳ نماینده آبادان در مجلس شورای اسلامی هم کاملا پیگیر این موضوع هستند. باشگاه صنعت نفت جزء دغدغههای مختار، موسوی و محفوظی است و دنبال این هستند از هر مسیر قانونی که میتوانند در بحث کسری بودجه به ما کمک کنند. از آنها تشکر میکنم که همواره پاسخگو و در کنار ما بودند. مسئولان شهری نیز چنین دغدغهای داشته و دوست دارند کار کنند اما زمان تزریق بودجه برای ما خیلی حیاتی است. از همین مبلغ ۵۵ میلیاردی که اگر محقق شود، با روند بهتری پیش خواهیم رفت نیز تاکنون نتوانستهایم بیشتر از ۱۴ میلیارد و نیم برای فصل جاری هزینه کنیم. این مبلغ به صورت قطرهچکانی و پاره وقت میآید و به همین دلیل نمیتوانیم برنامهریزی خاصی داشته باشیم. البته این موضوع دلیل نمیشود خوب کار نکنیم. باید با تمام قدرت پیش برویم. از روز اول هم گفتهایم نمیخواهیم یک تیم خیلی خاص و قدرتمند باشیم اما میخواهیم تیمی کاملا قابل احترام باشیم. به جایگاه دوازدهم که الان در آن قرار داریم، خیلیها ایراد میگیرند و مطلوب ما هم نیست اما با توجه به داشتههای صنعت نفت تاکنون عملکرد خوبی داشتهایم و کادرفنی خیلی خوب عمل کرده است. باید برای ادامه حیات در هر زمانی، شریان مالی باشگاه را حفظ کنیم. مقداری کار در بحث تزریق و نگهداشت منابع مالی سخت است و هرچه سریعتر باید کارگروه یا بخش اقتصادی فعال و پویایی داشته باشیم که بتوانیم با انجام یک کار ماندگار، سالها از این مسیر منتفع شویم. افراد دارای نفوذ و آبادانیهای سراسر جهان که طرفدار این تیم هستند، علاقه به کمک دارند اما باید مسیری طراحی شود تا آنها در کنار من قرار بگیرند. باید این کار را به سرانجام برسانیم تا مبلغی جدا از مصوبات، به بودجه جاری باشگاه اضافه کنیم. افرادی که در بحث اقتصادی قوی هستند، خیلی میتوانند به ما کمک کنند.
* با توجه به ممنوعیت تزریق منابع دولتی به باشگاههای نفتی چه تمهیداتی در نظر گرفته شده تا هواداران این باشگاه پرطرفدار دلسرد نشوند و صنعت نفت آبادان به سرنوشت تیم منحل شده نفت تهران یا تیم سقوط کرده نفت مسجد سلیمان دچار نشود؟
طبیعی است وقتی یک موضوعی قانون میشود، برای اصلاحش باید موافقت بیشتر نمایندگان مجلس جلب شود. قرار بود در برنامه هفتم توسعه این قانون مقداری تغییر کند. بارها گفتهام قانون خیلی خوب است اما اگر کل قانون اجرا شود، عالی است. در همان برنامه پنجم توسعه که کمک به باشگاههای حرفهای را مصداق تصرف در اموال عمومی در نظر گرفتهاند، چند بند بالاتر، قانون حق پخش تلویزیونی را یک بحث کاملا طبیعی در فوتبال دانسته و به صدا و سیما اعلام کردهاند باید این حق را به فوتبال بدهد. چرا این بند قانون اجرا نمیشود؟ ما از دریافت منابع دولتی محروم شده ایم اما باید کل قانون را انجام داد. اگر حق پخش را بدهند، من به عنوان مدیرعامل دیگر به هیچ چیز نیاز ندارم. اگر تبلیغات دور زمین را آزاد بگذارند و باشگاه پولش را بردارد، مشکلی نداریم. چرا قوانین دست و پا بسته میگذاریم در شرایطی که برخی توانایی دور زدن آن را دارند و برخی هم ندارند. بحث من تفاوت بین این ۲ دسته نیست. بحث من سر اجرای قانون است. در این مملکت برخی افراد به قوانین مصوب مملکت احترام میگذارند و بسیاری از آنها آدمهای بد و مدیران نالایق میشوند اما برخی که نمیپذیرند تبدیل به آدم یا مدیر خوب میشوند. جالب است این افراد به دلیل هزینه کردن پول بیشتر و بهتر نتیجه گرفتن، پاداش بیشتری هم میگیرند. بحث خودم را نمیکنم بلکه به مدیران قبلی باشگاه صنعتنفت اشاره میکنم. در دوره مدیریت جهانگیر کیشمس، احمد پارو و علی عیسیزاده نیز همین وضعیت بود. اگر به این مدیران ۲ برابر پول میدادند، چه اتفاقی میافتاد؟ قطعا آنها تیم بهتری میبستند و عناوین بالاتری به دست می آوردند تا مردم شهر خوشحالتر شوند. همه ما میدانیم قانون خیلی راحت دور میخورد. همانگونه که الان سقف بودجه دور میخرد. خیلی عجیب است در یک تیم بتوانید ۲ مهاجم باکیفیت که یکی از آنها برای قرارداد سال گذشته یک میلیون دلار گرفته بیاورید اما از سقف بودجه رد نشوید! در این بازار فعال بودم و رخ به رخ با خیلی از بازیکنان مدنظر کادرفنی صحبت کردم. وقتی رقم مدنظر باشگاه را میگفتم، بدون ثانیهای مکث جوری میرفتند که دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمیکردند. حتی نمیگفتند آیا نمیتوانید مقداری مبلغ را بالاتر بیاورید تا تفاهم کنیم؟ هیچ بازیکنی برای بار دوم مذاکرات به باشگاه صنعت نفت برنگشت. دلیل این موضوع نیز این است که پیشنهاداتشان از سایر باشگاهها به مراتب بیشتر بود. بازیکن حرفهای حق دارد زیرا به خودش میگوید مثلا اگر در طول فصل رباطم پاره شود، چه کسی آینده مرا تضمین میکند؟ پس اجازه بدهید اکنون که میتوانم، پول دربیاورم. اینجا همان تناقض پیش میآید. برای خم کردن قانون مقصر هستیم. در این حالت بهتر است قانون تعیین نکنیم. زیرا وقتی آن را دور میزنیم، به خود قانون توهین میشود.
* نظرتان درمورد لغو مکرر بازیهای لیگ چیست؟
۲ بازی در آبادان میزبان بودیم که لغو شد. سعید سحرخیزان، یکی از بهترین بازیکنان گلگهر به دلیل اخراج محروم شده بود اما بدلیل لغو این مسابقه، میتواند مقابل ما بازی کند. این اتفاق برای دیدار ما با ملوان درمورد مسعود زائر کاظمینی افتاد. اگر مسابقات در موعد مقرر برگزار میشد، هر ۲ بازیکن مقابل صنعت نفت غایب بودند. تیم ما پس از باخت ۳ بر یک مقابل نساجی به خانه سپاهان رفت که چهار امتیازش کسر شده و تکلیف دیدارش با الاتحاد عربستان مشخص نبود. کلی بازیکنان حریف را زخمی کرده بودند و دیدید با چه انگیزه بالایی به مصاف ما آمدند. چگونه باید مقابل این حریف بازی میکردیم؟ آبادان و مردمش چه گناهی دارند؟ سپاهان پس از این همه اتفاق بد، انتظار داشت در بازی با ما نتیجه بگیرد و بهترین نتیجه را هم گرفت.
* بدلیل کمک به تیم امید بازیهای زیادی از لیگ را لغو کردند. لزومی داشت چنین اتفاقی رخ بدهد؟
فلسفه تیم امید چیست؟ خرداد صنعت نفت را تحویل گرفتم. در تیر نامهای برای دعوت فردین یوسفی و مهدی ممیزاده به باشگاه ارسال شد. چرا این ۲ بازیکن که سنشان به تیم امید نمیخورد، باید به بازیهای آسیایی بروند. تصمیم فدراسیون برای الان نبود بلکه برای تیر چنین تصمیمی گرفتند. از همان زمان هم میدانستیم به هانگژو میروند. فلسفه استفاده از بازیکن بزرگسال برای تیم ملی امید چه بود؟ میخواستیم بگوییم مدال آوردیم؟ آخرش هم که به هنگ کنگ باختیم! میگوییم باید این فوتبال ساخته شود اما در چه زمانی؟ ۲ لژیونر را به لیگهای سطح پایین اروپایی میفرستیم اما سال بعد با التماس و ۳ برابر مبلغ، آنها را بازمیگردانیم. این کار چه معنی دارد؟ فوتبال ما اصلا سازندگی ندارد. وقتی باشگاه میبیند، فدراسیون فوتبال چنین کاری انجام میدهد، این حرکت را تکرار میکند. به همین دلیل سازندگی موجود نیست. امسال به جز صنعت نفت که در ۴ بازی اولش، ۴ بازیکن زیر ۲۰ سال بازی داده و پیکان که مبنایش را روی استراتژی جوانگرایی گذاشته، کدام تیم چنین کاری انجام داده است؟ توقع هواداران از باشگاه من این نیست که الان باید اجرایش کنیم. میگوید من برد میخواهم اما زمان میبرد تا بازیکن ۲۰ ساله مقداری باتجربه شود. یعنی باید نتیحه ۵_۴ بازی را از دست بدهید تا او بتواند خودش را در لیگ برتر پیدا کند. حفظ بازیکن جوان هم شرط مهمی از کار است تا دچار غرور نشود. وقتی رسانهها دنبالش بروند ، ممکن است دچار غرور کاذب شده و کار را از دست بدهد.
* سهیل مهدی به تازگی اعلام کرده امکان دارد این فصل تا مرداد طول بکشد. یعنی شاهد برگزاری یک فصل فوتبالی در یک سال خواهیم بود. آیا در آماتورترین لیگهای دنیا هم چنین اتفاقی میافتد؟
با چه هزینهای قرار است لیگ را تا مرداد ادامه بدهند؟ هزینه ما امروز در چهارمین هفته از لیگ برتر ۰۳_۱۴۰۲ با هفته دهم فصل گذشته برابر بوده است. دلیل این موضوع چیست؟ وقتی مدام لیگ را تعطیل میکنید، باید چه کار کنم؟ برای حفظ تیم در شرایط بازی باید به تهران بیایم. در آبادان برای بازی دوستانه حریف ندارم و باید در تهران دنبال دیدار تدارکاتی باشم. برای برگزاری اردو و اجاره ۲۵۰ میلیون تومانی زمین برای یک بازی دوستانه، باید کلی هزینه بدهم. به چه دلیل باید لیگ را برای مقام آوردن تیم امید در بازیهای آسیایی تعطیل کنیم؟ آیا مقام آوردیم؟ مدام یک دور تسلسل را تکرار میکنیم. برای همه افرادی که در سازمان لیگ زحمت کشیده و برنامهریزی میکنند، احترام قائل هستم. عین واقعیت است که محدودیتهای زیادی دارند. برابر کردن جدول برگزاری بازیهای ما با کشورهای پیشرفته بدلیل مسائل مختلف مثل مناسبات مهم مذهبی، عید نوروز، فیفادیها و…. نشدنی است. برای جلوگیری از طولانی نشدن رقابتها، برنامه لیگ فشرده میشود. در این حالت میزان آسیب دیدگی بازیکن بالا میرود. مگر من چند بازیکن دارم که برخی از آنها مصدوم شوند؟ وقتی در یک بازه ۱۲ روزه، چهار بازی داریم یعنی ممکن است بازیکن با یک مصدومیت ساده ۳_۲ هفتهای، ۶ بازی را از دست بدهد. میدانید چه اتفاقی در این حالت برای تیم میافتد؟
* پس از پایان هفته هفتم نیز بدلیل اردوی مهر ماه تیم ملی بار دیگر شاهد تعطیلی لیگ هستیم.
قرار است ۲۰ روز لیگ تعطیل شود. سوال من این است آیا قهرمان جام ملتها میشویم؟ اگر قهرمان نمیشویم اجازه بدهیم یک نسل جوان به این رقابتها برود تا برای جام جهانی بعدی آماده شویم. تیم امید ما به هنگ کنگ باخت. مگر فکر نمیکردیم راحت این تیم را میبریم؟ الان هم تصور نکنیم صعود به جام جهانی حتی با وجود ۴۸ تیمه شدن رقابتها راحت است. تنها موردی که پس از عمر هیچ تضمینی برایش وجود ندارد، فوتبال است. باشگاههای زیادی در فوتبال ما هزینه کردهاند. کدام یک از آنها میتواند بگوید راحت قهرمان میشوم؟ فقط یک تیم قهرمان میشود.
کشورهای زیادی برای جام ملتها برنامهریزی کردهاند اما برنامه ما چیست؟ مشکلات باید خیلی مهمتر بررسی شده و کارگروههای درستی در فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ مستقر شوند. در قوانین فیفا و AFC آیا چیزی به اسم سال داریم؟ ما فصل داریم که میگویند فصل ۲۴_۲۰۲۳. چه چیزی باعث میشود یک تیم قرارداد سرمربی و سه بازیکن کلیدی خود را به دلار امضا کند و سپس بگوید از این تاریخ به بعد، دیگر قرارداد دلاری نداریم؟ اگر قرار است چنین اتفاقی بیفتد باید تمام قراردادها منتهی به فصل 3-1402 باشد. این یکی از مشکلات ما است.
* نظرتان درمورد قانون سقف بودجه چیست. البته شاید تیمهایی مثل پیکان، هوادار، صنعت نفت و … به کف مبلغ مدنظر برای سقف بودجه هم نرسند. ضمن اینکه در همین چهار هفته برخی تخلفات درمورد این قانون، جنجالهای زیادی ایجاد کرد.
موافق تناسب بین درآمدها و هزینهها هستم. بخشی از بازی جوانمردانه مالی که در اروپا تعریف شده در این قانون اجرایی شده است اما گافهای دیگری داریم که نمیتوانیم بین برخی مسائل هماهنگی ایجاد کنیم. سقف بودجه خیلی خوب است. همین که قانون باعث شده برخی فکر دور زدن آن بیفتند، یعنی قانون خوب بوده و تاکنون نیز به خوبی اجرا شده است. دست مسئولان فدراسیون و سازمان لیگ بابت مصوب کردن این قانون درد نکند. باشگاهها باید در شرایط برابر با هم رقابت کنند. با کاهش سهمیه بزرگسال از ۲۰ به ۱۹ بازیکن نیز کاملا موافق هستم. هیچ باشگاهی که بودجه ضعیفی دارد از این موضوع سود نبرده ولی سقف بودجه خیلی خوب است و خیلی خوب هم کنترل میشود. منصور قنبرزاده و دوستانش خیلی محکم پای کار ایستادهاند. امیدوارم همچنان محکم این روند را ادامه بدهند اما قرارداد عیسی آل کثیر و برایان دابو با سپاهان چگونه ثبت شد؟ آیا ۶ بازیکن این تیم که قرار بود قراردادهایشان اصلاح شود، جلوی ما بازی نکردند؟ حالا که بازی کردند اگر من اعتراض کنم، نتیجه ۳ بر صفر میشود؟ به دنبال این هستیم ذهن خود را درگیر مسائلی خارج از متن فوتبال کنیم. این خوب نیست. اگر میدانید افرادی هستند که میخواهند فوتبال را از مسیرش خارج کنند، بدون تعارف برخورد کنید در غیر این صورت قبح قانون را نشکنید. میگویم اگر نمیتوانیم قانون را اجرا کنیم، روح قانون شکنی را رواج ندهیم. کاملا موافق سقف بودجه هستم و تاکنون نیز روند خیلی خوب پیش رفته است. مهدی تاج قبل از شروع فصل درمورد دریافتی یک مدیربرنامه مبلغی را اعلام کرد که به آن ورود نمیکنم. این کار کاملا قانونی بود اما چه چیزی باعث میشود در فوتبال ما این مبالغ خیلی بیشتر به چشم بیاید؟
* دلیل این موضوع چیست؟
عدم تولید بازیکن. ما تولید نکردهایم و به همین دلیل رقم بازیکنان فعلی بالا رفته است. پس از محمد محبی و مهدی قائدی به جز محمد جواد حسین نژاد چه پدیده ای داشتیم؟ پس کدام بازیکن قرار است در جام ملتها بازی کند؟ ایران، پیرترین تیم جام جهانی قطر بود. این مسابقات جای جوانگرایی و نوگرایی نیست. بلکه باید از قبل بازیکنان جوان را مهیای حضور در جام جهانی کنیم. یک بار با آوردن اسکوچیچ از مهلکه گریختیم اما امکان دارد بار دیگر نگریزیم.
* چرا چرخه تولید بازیکن در فوتبال ما خوابیده است؟
به جز فعالیت چند باشگاه محدود در فوتبال پایه، هیچ باشگاهی به این رده اهمیت نمیدهد. ضمن اینکه در این چند سال ۲ تغییر خیلی بد داشتیم که باز هم متوجه آن نیستیم و هنوز آن را ادامه میدهیم. لیگ پایههای کشور را با جداسازی و سطحبندی مسابقات، از بین بردیم. تعدادی از تیمهای پایه را بدون پشتوانه بزرگسالان در لیگ امیدهای تهران گذاشتهایم. استانداردترین لیگ در سطح امیدها برای تهران است. به این دلیل که سقف استاندارد بازی که بین ۲۵ تا ۳۰ دیدار است، در این مسابقات انجام میشود. خروجی را از کجا میگیریم؟ از لیگ برتر کشور که همه تیمها به جز تهرانیها در آن عضویت دارند. لیگ برتر کشور در تهران اجرا میشود اما نفس لیگ امیدها در تهران است. خروجی همین لیگ استاندارد هم در پایتخت پنهان میشود زیرا بیشتر تیمهای سازنده تهرانی فقط سازندگی دارند اما خروجی ندارند. بازیکنانی که سالها روی ساختش کار کردهاند، در مسیری غیر از فوتبال قرار میگیرند استقلال، پرسپولیس، سایپا و پیکان باید در لیگ برتر امیدهای کشور بازی کنند. چرا من فقط باید به عنوان مدیرعامل دغدغه نقل و انتقال بازیکن امید را به لیگ برتر کشور داشته باشم اما در تهران هیچ هزینهای برای این کار انجام نشود؟ ما در خروجی گیر میکنیم. با یک بضاعت مالی جزئی در رده جوانان و امید کار کرده و استعدادها را پرورش میدهیم که در نهایت منجر به حضور آنها در رده بزرگسالان میشود اما بخش عظیمی از استعدادها درون تهران ماندهاند. اگر به اسامی دعوت شدگان به تیمهای ملی پایه نگاه کنید، بیشتر آنها برای تهران هستند.
این بازیکنان به خودشان میگویند هرچند در سطح کشوری بازی نمیکنیم اما در تهران میمانیم. نتیجه کار این میشود بازیکن با وجود قرار گرفتن در یک سطح استاندارد، نمیتواند کامل شود و این استعداد را به منصه ظهور برساند. به همین دلیل پس از قائدی و محبی پدیده ای نداریم. خیلی از این نفرات زمانی که باید به جایی برسند، نمیتوانند خود را به رده بزرگسالان برسانند. باید لیگ امیدهای کشور را که مهمترین نسل برای تولید پدیده هستند، به لیگ برتر بزرگسالان وصل کنیم. لیگ تهران کیفیت خوبی دارد اما اگر امید استقلال و پرسپولیس را به لیگ برتر کشور بیاورید، فرآیند تاثیرگذاری و سطح کیفی بازیکنان فرق میکند. اگر ۵ تیم برتر لیگ امیدهای تهران را به لیگ کشور بیاورید، شرایط خیلی متفاوت و پویا می شود. مگر آن زمان که صمد مرفاوی نسل امیرحسین صادقی، پیروز قربانی، آندرانیک تیموریان، خسرو حیدری، مجتبی جباری و…. را از امیدها به بزرگسالان آورد یادمان رفته است؟ چرا این نسلسازی دیگر تکرار نمیشود. عمده مشکلات ما در بحث استعداد پروری جداسازی لیگ تهران از لیگ کشور است. هرچند کیفیت مسابقات تهران فوق العاده عالی است اما خروجیاش بیکیفت میشود. لذت قهرمانی و جا پای بزرگان نهادن در لیگ کشور را همه میبینند اما کیفیت مسابقات پایین است.
* چه راهکاری برای رفع این معضل دارید؟
به عبدالکاظم طالقانی، رییس هیات فوتبال خوزستان پیشنهادی دادم که فکر نمیکنم اجرایی شود. گفتم لیگ سایه را در سطح امیدهای استان تشکیل بدهیم. چند روز قبل به حمیدرضا شعبانی، مدیرعامل فولاد خوزستان گفتم بیایید همراه با استقلال خوزستان، ملی حفاری اهواز، نفت اهواز و جندی شاپور دزفول یک لیگ در سایه را ۲ روز در هفته با میزبانی یک باشگاه برگزار کنیم که به هیچکس فشار نیاید. این لیگ را به عنوان یک پیش درآمد برگزار کنیم و اگر دیدیم خروجیاش خیلی خوب بود، به فدراسیون نامه میزنیم اگر تیمهای تهرانی به لیگ برتر امید آمدند ما هم در ادامه مسابقات شرکت خواهیم کرد. اگر نیامدند ما هم نمیآییم. در این حالت با بیرون رفتن تیمهای تهرانی و خوزستانی، واویلا خواهد شد. اگر تهران به لیگ برتر آمد، ما هم بازمیگردیم. هزینه زیادی برای رده امیدها داریم. با قرار گرفتن قطبهای لیگ برتر امید در خوزستان، یک لیگ سایه تشکیل میدهیم. تا زمانی که تهرانیها به لیگ برتر پایه کشور بازنگردند، پدیدهای نداریم. ما در فوتبال ۲ پایه خیلی حساس داریم. پایه زیر ۱۳ سال که بازیکن از آکادمی به درون زمین میآید و رده سنی امید که از آماتور به سطح حرفهای میرسد. اگر شبیهسازی در این ردهها نداشته باشیم، چگونه کار را رو به جلو پیش ببریم؟ وقتی دیدگاه تغییر نکند میبینیم هنوز محبی و قائدی تنها پدیدههای ما هستند. البته باید به مورایس نیز بدلیل اعتماد کردن به حسیننژاد تعظیم کنیم. بازیکن جوان باید میدان ببیند. برای میدان دیدن هم باید در یک لیگ پایینتر پخته شود. بازیکن در لیگ امیدهای تهران که سطح کیفی پایینی دارد، پخته نمیشود. باید این گاف را برطرف کرد.
* در هفتههای اخیر حضور ستارگان بینالمللی همراه با تیمهای عربستانی در تهران شور و شعف خاصی را برای اهالی فوتبال در ایران ایجاد کرد. قطعا مقایسه ایران با این کشور درست نیست اما به چه دلیل تا این اندازه بین سطح فوتبال باشگاهی ۲ کشور فاصله ایجاد شده است. حتی ممکن است این روند در ادامه به فوتبال ملی برسد.
تفاوت فوتبال ایران با عربستان به دلایل مختلف خیلی زیاد است. کشورمان بدلیل تحریمها با چالشهای اقتصادی بسیار بزرگی مواجه است و نمیتوانیم خودمان را با عربستان قیاس کنیم. سال گذشته صنعت نفت بازیکنی به اسم سباستین داشت که پس از دریافت ۱۲ هزار دلار از قرارداد ۳۰ هزار دلاری سال اولش قهر کرد و رفت. به تازگی برای من حکم آمده که باید ۱۵۰ هزار دلار به او پول بدهیم. البته این مبلغ برای سال دوم قرارداد است که اصلا در تیم ما حضور نداشت. زمانی که او ۱۲ هزار دلار را گرفت برای ما ۵ یا ۱۰ دقیقه بازی کرده بود. بازیکنی که نتوانسته در نیم فصل اول قراردادش به ظرفیت ۱۴۰ دقیقه بازی برسد، چرا قراردادش باید اتوماتیک تمدید شود تا مبلغش به ۱۵۰ هزار دلار برسد؟ یک وکیلی از آمریکای جنوبی پیدا میکنند که کارش بالا آوردن چنین بازیکنانی است.
* این موضوع به بد قرارداد بستن باشگاههای ما بازمیگردد. بارها دیده شده همین باشگاههای متمول عربی زمانی که میخواهند با یک بازیکن مازاد قطع همکاری کنند با او توافق کرده و کل مبلغ را پرداخت نمیکنند.
الان دادگاه CAS میگوید هزار فرانک سوئیس جدا از ۲۰ هزار دلاری که فرستادید، به حسابش بریزیم تا پرونده را مجدد بررسی کند. تا روز گذشته نیز بیشتر وقت نداشتم. از هر راهی پول را به حساب فیفا میریزم، برگشت میخورد و میگویند باید مبدا واریز پول به اسم باشگاه صنعت نفت باشد. درحالیکه اصلا نمیتوانم این پول را بفرستم. با وجود اینکه میدانند نمیتوانم پول را به موقع واریز کنم اما به جز هزینه دادرسی، ۱۵۰ هزار دلار جریمهام کردند. فردی که میخواهد به فوتبال ما بیاید، راههای انتقال پول را هم بررسی میکند. کریستیانو رونالدو وقتی به عربستان میرود، فقط یک بازیکن نیست بلکه یک تیم از افراد اقتصاددان، مشاور، سیاستمدار با خودش میبرد که تمام موارد را بررسی کردهاند. به او اطمینان دادهاند که خیالش از همه لحاظ راحت باشد. ما که چنین پولهایی نداریم. نگاهمان به فوتبال نیز اقتصادی نیست. مثلا اگر بگویند میخواهیم میزبانی جام جهانی را با هزینهکرد فلان میلیارد دلار برعهده بگیریم، عدهای هستند که میگویند آخرش چه میشود؟ با مشکلاتی مواجه هستیم که خیلی از آنها به فوتبال ربط ندارد بلکه به تصمیم گیرندگان سیاسی مرتبط است. شاید صلاح این است همه فوتبال را به چشم یک ورزش و بنگاه اقتصادی ببینند. از نظر من که در فوتبال کار میکنم اختلاف ما با عربستان فقط به ۲ موضوع هزینه و مدیریت بازمیگردد. اگر پول را وارد فوتبال کرده و به خوبی مدیریتش کنیم، ما هم میتوانیم راه عربستان را برویم.
* البته این ۲ موضوع فاکتورهای خیلی بزرگی هستند.
آبیاری ورزشگاه آزادی را مثال میزنم. یک استادیوم کمبود آب دارد اما مگر میشود برای آبیاری اش از آب دریاچه آزادی استفاده کنیم؟ وقتی سطح آب دریاچه پایین میآید، با تغییر اکو سیستم دریاچه چیتگر، آب آن را به دریاچه آزادی انتقال میدهیم. تیم قایقرانی ما هم نمیتواند با این وضعیت درست تمرین کند. اصلا مدیریت بحران نمیخواهیم اما خواهش میکنیم بحران ایجاد نکنید. باید یک سازمان پیشگیری برای بحران درست کنیم. یک نفر در قطار نشسته بود. به موز نمک میزد و آن را بیرون میانداخت. گفتند چرا این کار را میکنی؟ گفت موز شور دوست ندارم. گفتند خب به چه دلیل نمک میزنی؟ الان حکایت ما است. اگر آب دریاچه را به زمین ندهید، این آبروریزی برای زمین ایجاد نمیشود. تیم ملی قایقرانی تمریناتش نمیخوابد و اکو سیستم چیتگر تغییر نمیکند. هیچ وقت در ورزش دنبال ترکیب و تحلیل نیستیم بلکه مدام دنبال تغییر و تحلیل هستیم. وقتی میخواهیم مسئله ای را حل کنیم، یک موضوع را جدا کرده و روی آن زوم میکنیم. سپس به مسائل شخصی میرسیم و میگوییم فلانی آدم درستی نیست. اگر سیستماتیک مسائل را تحلیل کنیم، میگوییم به این دلیل یک نفر نتوانست تصمیم خوبی بگیرد. با اصلاح امور بدون تغییر نفرات، کار درست میشود. با این وجود مدام دنبال تغییر هستیم و تغییر تجربه هم دارد. کسی که برای ورزشگاه آزادی این کار را انجام داده الان تجربه دارد. اشتباه است تغییرش بدهید. شاید نفر جدیدی که آوردید، بار دیگر چنین اشتباهی را مرتکب شود. هرچند تجربه این اتفاق برای کشور خیلی تلخ و گران بود اما به همین فرد آموزش درست بدهید و از بهتر شدن عملکردش اطمینان خاطر داشته باشید.
* صنعت نفت برنامهای برای حضور بانوان در ورزشگاه دارد؟
ابتدا باید از تصمیم بزرگ شورای تامین شهرهایی که اجازه دادند بانوان وارد استادیوم شوند، تشکر کنم. هرکس این مسیر را باز کرد، ضرر نکرد. تا قبل از بازیهای هفته هفتم، تیمهایی که در حضور بانوان میزبان بودند، شکست نخوردند. فضای ورزشگاه با ورود بانوان اصلاح شده است و ما هیچ آسیبی از این امر ندیدیم. اجازه بدهیم در سایر شهرها نیز بانوان بیایند. بانوان آبادانی هم عاشق فوتبال هستند و به زودی آنها نیز میتوانند وارد ورزشگاه شوند. این کار شدنی است. هنوز هم به خیلی از مسائل اعتقادی و مذهبی معتقد هستیم. اگر یک خانم یا بچه در جمعی باشد، در حرف زدن مقداری دچار خودسانسوری میشویم و میگوییم خانواده نشسته است. وقتی یک نفر ببیند همسر، خواهر، مادر یا بچهاش در استادیوم هستند، خیلی کمتر فحش میدهد یا اصلا نمیدهد. حضور بانوان جو ورزشگاه را اصلاح میکند. میبینم در استان ما هم برای تسهیل این امر خیلی زحمت میکشند و امیدوارم این اتفاق بسیار خوب در دوره مدیریت خودم برای تیم صنعت نفت بیفتد. البته در زمان مدیریت علی عیسیزاده در باشگاه برخی بسترها فراهم شده و باید از او تشکر کنم. امروز هم با برخی تغییرات اندک میتوانیم به راحتی سختافزار حضور بانوان را در ورزشگاه داشته باشیم. الان در انزلی، قائمشهر و … روح زندگی را در ورزشگاه با حضور بانوان میبینیم. مردم این شهرها مثل آبادان عاشق فوتبال هستند و همه از حضور در ورزشگاه لذت میبرند. شاید این اتفاق کمک کند بازیکنان ما نیز انگیزه گرفته و راحتتر امتیاز به دست آورند زیرا این عزیزان نیز پتانسیل هواداری ما هستند. اگر بانوان به استادیوم بیایند، شاید هوادار ۲ آتشه در شعارهایش خودسانسوری کرده و مرا از وجود خودش محروم نکند. در این حالت شاید من مجبور نشوم بازی را بدون تماشاگر برگزار کرده و شکست بخورم که آخرش اتفاقاتی مانند سال گذشته بیفتد. مجموعهای از عوامل میتوانند به صنعت نفت کمک کنند تا بار دیگر دچار بحران نشویم.
پایان پیام/
منبع: فارس