حتماً در جریان انتقاداتی که رسانههای قطری از کارلوس کیروش بابت انتخابات اخیرش برای تیم ملی قطر داشتهاند، قرار گرفتهاید. حتی اگر کیروش ۸ سال مربی تیم ملی ما نبود باز به عنوان مربی منچستریونایتد و سرمربی رئالمادرید و تیم ملی پرتغال آنقدر در دنیای فوتبال جایگاه و وجاهت داشت که اخبارش توسط فوتبال دوستان ایرانی دنبال شود.
داستان از این قرار است که میخوانید، روزنامه الوطن به انتقاد از فهرست جدید کارلوس کیروش پرداخت و نوشت: کارلوس کیروش با دعوت بازیکنان مصدوم به تیم ملی همه را غافلگیر میکند. انگار که کیروش بازیهای لیگ را اصلا نگاه نمیکند و یا این که به همان بازیکنانی که در ابتدا دعوت کرده اکتفا میکند. به عنوان مثال کریم بوضیاف باوجود مصدومیت و غیبت در دیدار برابر النصر در فهرست قرار میگیرد. چند بازیکن دیگر فهرست کیروش هم اصلا آماده نیستند اما بازهم دعوت شدند این درحالی است که بازیکنی مانند احمد الجانحی با وجود آن که بسیار آماده است اما همچنان مورد توجه کیروش نیست.
ما ایرانیها با این ویژگی کیروش غریبه نیستیم! او سرسخت و لجباز بر سر اصول و عقایدش میایستاد و در تمام سالهای حضور در ایران قدمی از روش مربیگریاش عقب نشینی نکرد. کیروش یک روز گفت که لیگ ایران ارزش دنبال کردن ندارد. او قبلاً در پرتغال هم به لژیونرها بیشتر بها میداد و بازیکنان جوان ایرانی را تشویق میکرد برای رسیدن به سطح بالاتر و دعوت به تیم ملی قید پول بیشتر ایرانیها را زده و راهی کشورهای دیگر شوند تا تجربه بینالمللی کسب کنند.
این آدم درست یا غلط، چنین باوری دارد. همه عمر با همین روش کار کرده و آنقدر هم نتیجه گرفته که کماکان در دنیای فوتبال پیشنهاد دارد. دستمزد خوبی میگیرد و به نظر شما چرا باید در آستانه ۷۰ سالگی روش کارش را عوض کند؟ یکی از ضعفهای همیشگی و قدیمی فوتبال خودما همین است، چیزی که هزاران بار رسانهها گفتهاند و هنوز هیچ مسئولی آن را نمیشنود!
در دنیای فوتبال مدیران سختترین کار را برای انتخاب یک مربی دارند. اینکه شما در کدام جغرافیا هستید، رقبایتان چه تیمهایی هستند و بازیکنان شما به عنوان ابزار با کدام مکتب فوتبالی بار آمدهاند، انتخاب مربی را محدود میکند.
بارها مثال زدیم، برای فوتبال برزیل مربی آلمانی جواب نمیدهد. برزیلیها به خلاقیت و تصمیمگیری در لحظه شهرت دارند. آنها با بازی انفرادی، تکنیک و میل به گلزنی بزرگ میشوند و یک مربی هر چقدر بزرگ، نمیتواند آنها را در چهارچوب تاکتیکهای منظم محدود کند.
فوتبال کشور ما سبکی برزیلی دارد و بازیکنان در ذات خود همه مهاجم هستند و دوست دارند گل بزنند. برای چنین فوتبالی آوردن مربیان تاکتیکی و نظمگرا عین خودکشی است و درست به همین دلیل خیلی از نامهای بزرگ به کشور ما نمیآیند، آن معدود هم که آمدند نتیجه نگرفتند.
به تیم ملی آلمان نگاه کنید؛ آنها سالها و ماهها وقت صرف تحقیق در مورد مربی بعدی میکنند و وقتی او را میآورند، حداقل یک دهه خیالشان راحت است اما این سبک کار در همه جای دنیا جواب نمیدهد و همین بغل گوش خودمان در کشورهای عربی میبینیم که بزرگترین نامها چطور با یک نتیجه برکنار میشوند.
در حقیقت فرق کشورهای پیشرفته در فوتبال با کشورهایی مثل ما در همین نگاه مدیران است. ما اینجا اول انتخاب میکنیم و بعد تحقیق! که هیچ فایدهای هم ندارد و تنها به درد «دلایل کنار گذاشتن یک مربی» در مصاحبه میخورد!
قطریها هم انگار از ما الگوبرداری کردند. آنها باید قبل از انتخاب کیروش به سبک او نگاه میکردند. کیروش کسی نیست که در ۷۰ سالگی روش کار خود را عوض کند، خوب یا بد، درست یا غلط، او با همین سبک کار مشهور شده و نامی برای خود در دنیای فوتبال دارد.
کیروش در جام جهانی قبلی فقط ۲۵ بازیکن به قطر برد و جای بیست و ششم را برای امید ابراهیمی خالی گذاشت. او چهار دروازهبان برد که هیچ تیم دیگری در جام جهانی چنین نکرد. چنین مربی با این روشهای شناخته شده نمیآید شیوه کاری خود را بهخاطر شما عوض کند. این شما هستید که باید انتخاب کنید او را میخواهید یا نه؟ کارنامه و نتایج کیروش هم مثل هر مربی دیگری مشخص است…
کاش بار دیگر به بهانه کیروش هم که شده تلنگری به مدیران فوتبال خودمان بخورد تا در انتخابهایشان بیشتر دقت کنند. دنبال اسم و تعریف نباشند، ابتدا به داشتهها و بضاعت خود نگاه کنند و بعد دنبال مربی بگردند.
ما طرف را انتخاب میکنیم و میآوریم، بعد میخواهیم او را تغییر دهیم! در حالی که از اول او را آوردهایم تا او فوتبال ما را تغییر دهد! اما در عمل مسیر برعکس میرویم و معلوم است که نتیجه چنین رابطهای به بنبست میرسد.
منبع: خبرورزشی