هدف فوتبال گل است. محبوبترین و پر تماشاگرترین پدیده بشری که با فاصله نسبت به سینما در صدر تمام پدیدههای مخلوق بشر در قرن بیستم ایستاد و هنوز هم پولسازترین صنعت عامی دنیاست. البته که فوتبال به عنوان ماکتی از زندگی دلایل بسیاری برای رسیدن به این جایگاه دارد اما یکی از این دلایل غیر قابل پیشبینی بودن آن است. هدف فوتبال گل است و زیباترین مسابقات بدون گل، هیچ جذابیتی ندارد و در یاد هیچکس نمیماند.
در عوض گلها همیشه در تاریخ میمانند، حتی اگر در یک بازی سرد و بیروح به ثمر رسیده باشند. در فوتبال گلزنان همیشه بیشترین دستمزد را میگیرند و بیشترین جوایز انفرادی برای آنهاست. همه قبول دارند که فوتبال کار تیمی است اما کسی که گل میزند، کار یک تیم را به نتیجه رسانده حتی اگر آن گل انفرادی باشد! هر گل در فوتبال دو جنبه دارد؛ یکی گلزن و یکی دروازهبانی که گل را خورده درست مثل دو بال یک هواپیما که بدون یکی هواپیما پرواز نمیکند. درست مثل یک مسابقه که دو تیم باید در دو سوی میدان باشند.
گل رضا اسدی به پرسپولیس هم از این قاعده کلی مستثنا نیست. این گل آنقدر زیبا و استثنایی بود و در مسابقهای با منتهای درجه حساسیت که سرنوشت بازی را رقم زد و خیلیها سایر جنبههای گل را فراموش کردند، حتی خود گلزن را! پرسپولیس و سپاهان با نیم قرن سابقه رقابت، بزرگترین مدعیان هر جام و هر تورنمنتی هستند و اتفاقات افتاده در بازیهای قبلی، شرایط فعلی دو تیم در لیگ و آسیا همه و همه دست به دست هم داد تا این بازی در بالاترین سطح حساسیت بایستد.
وقتی یک مسابقه عادی با یک گل تمام شود، طبیعی است که همه به گلزن توجه کنند اما این بازی آنقدر حساسیت و حواشی داشت که حتی گلزن را هم زیر سایه خود برد چه رسد به گلر! پس بیایید به خود گل بپردازیم و اول از گلری که این گل را خورد شروع کنیم که خیلیها او را به کلی فراموش کردند! علیرضا بیرانوند از روزی که در نفت تهران چهره شد نوید یک استعداد بینظیر را داد و حالا از معدود کسانی است که در این فوتبال سر جای خود ایستاده است. دو جام ملتها و دو جام جهانی، انباری از افتخارات تیمی و فردی و ستونی که هر مربی در هر تیم ناخواسته به آن اتکا میکند. این جملات تنها بخش کوچکی از تعریف علیرضا بیرانوند است.
بیرانوند به خاطر پرتابهایش وارد کتاب گینس شده و رکورد و افتخار کم ندارد اما شاید از مهمترین ویژگیهای او – که مستقیم باعث رسیدن او به این جایگاه شده – این باشد که کمتر کسی از او خوردن چنین گلهایی را به یاد دارد. علیرضا بیرانوند روی پنالتی هم گل نمیخورد چه رسد به ضربه مستقیم از ۳۰ متری! بیرانوند حتی توپهای کمانه کرده را هم از فاصله دو متری درآورده و به یاد نداریم او روی گلی چنان میخکوب شده باشد که بدون هیچ حرکتی صرفاً تماشا کند! به صحنه گل رضا اسدی نگاه کنید، بیرانوند فقط نگاه میکند و در دل خود تحسین، جای چنین گلی در کارنامه حرفهای بیرانوند خالی بود و از امروز او چه کار سختتری خواهد داشت.
اما گلزنی که می شود در موردش کتاب نوشت! کشف علی دایی – مثل مهدی طارمی یا احمد نوراللهی – که در سایپا چهره شد و درست مثل کریم باقری از قلب خط دفاعی به خط میانی آمد و فصل قبل توسط خمس به خط آتش فرستاده شد. رضا اسدی در حال حاضر با هفت گل آقای گل لیگ ماست، ارزش کار او فقط به این نیست که او یک مهاجم کلاسیک نیست و در تمام عمر فوتبالش بیشتر از او کارهای دفاعی خواستهاند تا تهاجمی، ارزش بالاتر کار او این است که سپاهان در این فصل تنها ۸ بازی برگزار کرده و رضا اسدی دروازه ۷ رقیب را باز کرده که سه تای آنها رقبای مستقیم سپاهان در مسیر قهرمانی هستند؛ تراکتور، استقلال و پرسپولیس!
اسدی این هفت گل را به روشهای مختلف زده، از بغل پا درون شش قدم تا شلیک ۳۰ متری، از ضربه سر تا پنالتی و این هنر او را نشان میدهد. باز هم یادآوری میکنیم که او یک مدافع بود که هافبک دفاعی شد و از نیم فصل دوم سال قبل به خط حمله رفت. رضا اسدی پس از سایپا از هر دو بزرگ تهرانی پیشنهاد داشت اما با انتخابی غلط به اتریش رفت، انتخابی که میتوانست به قیمت پایان فوتبالش تمام شود اما خوشبختانه در برگشت همه چالشها را با موفقیت پشت سر گذاشت. بازیکنی که یک سال بازی نکرده به پرسپولیس میآید و شماره ۸ را می گیرد، شماره ای مقدس در پرسپولیس که نامدارترین استعدادهای تاریخ فوتبال ما آن را به تن کردند و این هم اشتباه دیگر اسدی بود.
اسدی در پرسپولیس خیلی کم بازی کرد اما هر وقت به میدان رفت موثر بود. هیچ کس نفهمید چرا در پایان فصل به جای افزایش ۲۰ درصدی – که عرف فوتبال ماست – قرارداد او را نصف کردند. او اگر قبول میکرد خود مهر تاییدی زده بود بر اینکه ضعیف بوده و کارایی نداشته و اینجا را دیگر اشتباه نکرد. پس به تراکتور رفت و آنجا هم در نیم فصل دوم به خط حمله آمد و تا روز آخر لیگ کاندیدای آقای گلی بود. اسدی در همان بازی اول در خط حمله هتریک کرد و اگر قائدی و شهریار مقانلو در بازی آخر فصل آن گلها را نمیزدند، او آقای گل لیگ ما بود. البته که با همین عنوان و دستمزدی شایسته این جایگاه، امسال به سپاهان آمد. در حالی که استقلال هم او را می خواست! انتخاب پیراهن شماره ۵ همان کاری را با طرفداران فوتبال ما کرد که حرکت زیدان در رئال مادرید با طرفداران فوتبال جهان کرده بود. بزرگترین پلی میکر وقت فوتبال جهان و یک هنرمند به یاد ماندنی با شماره ۵ زیباترین گل فینال لیگ قهرمانان اروپا را زد. با رئال مادرید قهرمان اسپانیا شد، در حالی که در فرانسه شماره ۱۰ میپوشید. یکی از آخرین بزرگان شماره ۱۰ که در همین مصاحبه اخیر با مسی، خود گفته که خوشحال است هنوز شماره ۱۰ در فوتبال داریم.
رضا اسدی هم این یک سال دقیقاً در پست شماره ۱۰ بازی کرده اما نه در تراکتور و نه در سپاهان هرگز شماره ۱۰ نپوشید! اسدی آنقدر خوب بوده که مورایس در بازی حساس با پرسپولیس قید استفاده از آل کثیر و مغانلو را زد، چرا که خیالش از بابت گل زنی با حضور رضا اسدی راحت بود. برای اهمیت کار اسدی نگاه به رقبای او کنید. سپاهان در این منطقه احسان پهلوان، کاوه رضایی، فرشاد احمدزاده و رضا شکاری را هم دارد! اما در حضور این همه ستاره این رضا اسدی است که کار را برای زردهای نقش جهان در میآورد. حتی در مسابقهای به سنگینی الکلاسیکو که در طول ۹۰ دقیقه فرصت نزدیک شدن به دروازه حریف را ندارد و مجبور است از ۳۰ متری کارش را انجام دهد.
منبع: خبرورزشی