به گزارش خبرنگار مهر، شیعیان برای حضرت عباس جایگاه معنوی بالایی قائلند؛ او را باب الحوائج میخوانند و به او متوسل میشوند؛ چنانچه شاعران مختلف آئینی ما هم درباره این مقام حضرت ابوالفضل (ع) شعرها سروده و عرض ادبها کردهاند.
محسن کاویانی یکی از شاعران جوان کشور و همین شاعران است که درباره حضرت قمر بنی هاشم (ع) سروده جدیدی دارد.
این شعر برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.
مشروح سروده مذکور را می خوانیم؛
تنها دوای دردهای بی دوا عباس
تنها دوا، دفع بلا، دارالشفا عباس
خواندند او را اینچنین: ماهِ بنی هاشم
این بیشتر بوده ست مدحِ ماه تا عباس
وقتی گِره انداخت در ابرو زمان فهمید
زین پس گره وا میکند از کارها عباس
آمد لبِ آب و نیامد آب بر لبهاش
ماندم که دریا تشنهتر بوده ست یا عباس
بخشید دست خویش را گویا که دشمن هم
هنگام قطعِ دستِ او گفته ست: یا عباس
امید دستم قطع شد، شد مشک چشمم پر
خیلی غریبم بی تو ای درد آشنا عباس
خورده گره روی گره روی گره کارم
مشکل گشا، مشکل گشا، مشکل گشا عباس
من شک ندارم (شهریار) اینگونه هم گفته ست:
ای عهده دارِ مردمِ بی دست و پا عباس
دستت جدا گردید و قَدَّت (دال) شد!
مگذار یکدم شود از دامنَت دستم جدا عباس
رفتی و دریا بعد تو اشکش دم مشک است
هر موج در هر سجده میگوید: بیا عباس
گاهی بیا و در تهِ مجلس مرا دریاب
ای همنشینِ گریههای بیصدا عباس
از تو به جز تو حاجتی دیگر ندارم من
باب الحوائج؛ بس که میخواهم تورا عباس
تا که شرابی صاف باشم فرصتی ساقی
بگذار باشم اربعینها کربلا عباس
جمعیتِ ما سینه زنها نگْسَلَد از هم
دل بستهایم از بس به ارباب وفا عباس
کاویانی در شعر دیگری هم برای امام حسین (ع) چنین سروده است؛
ای خسته از جماعتِ غرقِ ریا حسین
ای دل بُریده از همه ی رنگها حسین
بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین
سَمتِ تو از تمامی مردم فراری ام
ای با غریب های جهان آشنا حسین
ای بی کفن رها شده ی دشتِ کربلا
ما را به حالِ خود تو نکردی رها حسین
مصراعِ (شهریار) چنین نیز خواندنیست:
ای عهده دارِ مردم بی دست و پا حسین
در حقِ دشمنانِ خودَت هم تو سالها
کردی به جای لعنت و نفرین دعا حسین
با یک نفس تمامِ جهنم شوَد بهشت
گویند اگر جهنمیان یک صدا: حسین
امیدِ عابدان شده بعد از نماز حج
امیدِ عاشقان شده بعد از خدا حسین
آری برای یاری او استخارهها
کردند مؤمنان و نماندند با حسین
معیار اگر که پینهی پیشانی است و ریش
تنها نبود این همه اربابِ ما حسین
ننگا به ما که بی ادبانه برایمان!
گشته خلاصه در عطش و کربلا حسین
من از حسینِ معرکه گیران گریختم
از این حسین راهِ زیادیست تا حسین
او را اگر که زنده شود باز می کُشند
یک عِدّه زاهدانه و با ذکرِ یاحسین!
ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان
ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان…
منبع: مهر