«آلمینیوم» هم از اسب افتاده هم از اصل!

«آلمینیوم» هم از اسب افتاده هم از اصل!

به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران توانا؛ وقتی در خیابان جمهوری اسلامی اسم بن بست گشتاسب و خانه فاموری را بر روی تابلو ببینید شاید فکر کنید که راننده تاکسی آدرس را به شما اشتباهی داده اما کمی جلوتر نقاشی سمت چپ دیوار بیمارستان نجیمه را ببینید مطمئن می‌شوید که با تاکسی در دهه چهل فرود آمدید. همانطور که مشاهده می‌کنید عجیب است اما در ادامه عجیب‌تر و پیچیده‌تر هم می‌شود.

اینجا قلب پایتخت است
اینجا پشت تابلوی « پارک موتور اکیدا ممنوع» موتورها اگزوز به اگزوز پشت هم ایستاده‌اند. از اواسط خیابان جمهوری وقتی از جنجال‌ها و دلال‌های تلفن همراه، گلس و قاب های قبل پل حافظ که بگذریم به مراکز لوازم صوتی، تصویری و خانگی می‌رسیم که از دور رنگ و لعاب قشنگی داشتند؛ از نزدیک باندهای موسیقی هم قد و قواره من با رقص نور می‌چرخیدند اما ساختمان‌هایی که محل خرید و فروش باندها بودند عجیب قواره بلند دیده می‌شدند. ساختمان‌های قدیمی که شاید هیچکدام به محکمی برج‌های غرب تهران نیست.

هرچه از پل حافظ فاصله می‌گیرم ساختمان‌های بلندتری دیده می‌شود اما من هنوز به ساختمان مورد نظرم نرسیده‌ام. از یکی از کسبه‌ها پرسیدم ساختمان آلمینیوم کجاست؟ با تعجب گفت همین روبه رو.
«همین رو به رویی» که شاید در ابهامات صورت من هیچ وقت پیدا نمی‌شد. قبل از اینکه وارد ساختمان آلمینیوم شوم طبقات را شمردم. در این ساختمان 60 ساله با وجود 13 طبقه ممکن است برای شمردن طبقات گردن درد بگیرید.

ورودی طوفانی

وقتی وارد ساختمان آلمینیوم شدم نگاهم به نداشتن سقف سمت چپ ورودی ساختمان گره خورد. درختی حدودا سه متری از سقف توری با میله‌ها چفت می‌شد، قامت بلند کرده بود.

شاید برای شما جالب باشد که بالای درختی که نیم متر آن از تور بیرون بود مکان مناسبی برای کبوترها و تخم گذاری بود. حدودا 100 متر از طبقه همکف به معنای واقعی سقف که بتنی یا ایزوگام باشد، خبری نبود. میان این آلودگی هوا اگر ابرها تصمیم گرفتن ببارند بعد این شرایط چه می‌شود؟ با شرایط کنونی بارهای مغازه داران خیس می‌شود و اگر به سیم‌های آویزان شده از دیوار برخورد کنند، دیگر وضعیت قابل پیش بینی نخواهد بود.

برای رفتن به طبقه اول تصمیم گرفتم از پله‌ها بروم. پله‌ها لیز و کوتاه هستند و پاگردهای آن کوچک است و همزمان چند نفر باهم نمی‌توانند عبور کنند. دیواره پله‌ها با دیوارپوش های کنده شده از شدت کثیفی به رنگ کرم درآمده بود.

دیوار پله‌ها کنده کنده است؛ به نظر می‌آید که یک لایه از دیوار بریده نشده بلکه تا سیم کشی حدودا 30 سانتی متر دیوار خراب شده است طوری که به موازات کابل‌‌کشی‌ها دیوارها زخمی شده بودند. مردم برای خرید ساعت یا لوازم خانگی به آنجا می‌روند اما با دیدن سیم‌های آویزان و برق‌های لخت با ظاهری شلخته در کنار دیوارهای ریخته شده و سقف ‌ها علاوه بر اینکه زیبایی ندارد، ترسناک نیز است.

در ابتدای طبقه دوم سیم کشی ها از روکش‌ خارج و مانند ریسمان آویزان شده بودند، شبیه به انبارهای قدیمی که فقط برای انبار ذخیره محصولات استفاده می‌شدند و حقیقتا برای گیرایی بیشتر تلاشی نمی‌کردند.

اما اینجا مرکز مردمی است نه انبار قدیمی!

اگر گزارشگر یا خبرنگار هم نباشید و به ساختمان آلمینیوم بروید امکان ندارد که علت این شلختگی و ناایمنی را از کسی نپرسید و شاید هم بعد از بازگشت اگر کلیه‌های شما در آنجا افتاده باشد، برای پس گرفتن بار دیگر به آنجا برنگردید. سیم‌های لخت و قطور برق که با پیچیدگی عظیمی روی هم گره خوردند فکر مرا درگیر می‌کند که به راستی این گره‌ها با چه دستگاهی از هم جدا می‌شوند؟ این حجم از سیم نیاز به بست دارد؛ اما به نظر چه کسی بستی بهتر از طناب نیست! طنابی که اگر نبود به جای پاگردها باید بر روی سیم‌های برق قدم برداریم.

یکی از کسبه درطبقه اول در ارتباط با سیم کشی‌ها گفت: «ما چندین سال است که اخطار می‌دهیم که این شرایط درست شود و این وضعیتی از برق را که می‌بینید کار اداره برق است که یک سال پیش به ما کنتور داد، این در حالی است که کنتور ما در سال‌های گذشته مشترک بود و حالا حدودا یک سالی است که با این سیم‌ها درگیر هستیم.»

امینت با آسانسور به روایت تصویر
در این تقابل سیم و کابل های برق تصمیم گرفتم برای امنیت خودم از آسانسور استفاده کنم. شاید با دیدن درزهای بازشده سقف آسانسور با دیوارهای آن احساس کردم روی هوا معلق هستیم چه بسا صدای آسانسور و کندی آن برای ورود به طبقه جدید، روی اعصاب شهروندان آهسته قدم بر می‌داشت. هر طوری که حساب کردم جواب معادل ما با پله راه رفتن درمی‌آمد.

درهای آسانسور این ساختمان تو رفتگی، ضرب دیدگی و رنگ و رو رفتگی در تمامی طبقات به چشم می‎‌خورد. وقتی در طبقه سوم از آسانسور پیاده شدم حتی یک درصد هم خبری از امنیت جانی نبود. تصور کنید بعد از چند دقیقه گیر کردن در آسانسور هنگام پیاده شدن متوجه می‌شوید که زلزله ای 6 ریشتری آمده است؛ اولین فکری که به ذهنتان می‌رسد دویدن به سمت پله‌های فرار است ولی در اینجا یک «اما» بزرگی دارد، اما راه پله‌های فراری وجود ندارد و شهروندان در مواقع اضطراری از لحاظ امنیتی در شرایط خطرناکی قرار می‌گیرند.

این ساختمان با آنکه دارای بیمه آتش‌سوزی و حوادث و مسئولیت است، اما فاقد سیستم اعلام و اطفای حریق بوده و تأسیسات برقی فرسوده و مستهلک، زنگ‌های خطر را به صدا درآورده است. طبق مشاهدات خبرنگار باشگاه توانا برگه اعلام شارژ کپسول آتش نشانی در ساختمان مذکور در سال 1402 شارژ و تا ابتدای سال 1403 تمدید شده است.

آلمینیوم شصت ساله چه روزگاری کشیده!

این ساختمان شصت ساله در آن زمانی که ساخته شده بود پارامترهای ایمنی را داشت اما با گذشت چندین سال امروزه به عنوان یکی از 128 ساختمان پرخطر در تهران شناخته می‌شود. ساختمانی که تعمیرکنندگان ساعت و صاحبان برندهای لوازم خانگی با جان خود هروز و هر ساعت بازی می‌کنند.

همچنین این ساختمان مسن در سال 1394 با آتش سوزی شدیدی همراه شد. این آتش سوزی در ساعت 5 صبح گزارش و ساعت 8 صبح مهار شد. این مهار شدن آتش به این معنی نیست که حریقی دیگر اتفاق نخواهد افتاد بلکه یک هشدار کاملا جدی در جهت ایمن سازی بود.از آنجا که مالک ساختمان آلمینیوم بنیاد مستضعفان است در سال گذشته رئیس سازمان املاک و اموال بنیاد مستضعفان گفته بود بهترین راه مطمئن برای ایمن سازی این ساختمان پرتردد، تعطیلی موقت است تا عملیات ایمن سازی این ساختمان هرچه سریعتر آغاز شود.

این درحالی است که در ادامه این مصاحبه با اشاره به استقرار آتش نشانی در سه شیف حوالی ساختمان آلمینیوم گفته بود: این ساختمان با آنکه دارای بیمه آتش سوزی است اما فاقد سیستم اعلام و اطفای حریق بوده و تاسیسات برقی فرسوده، زنگ‌های خطر را به صدا درآورده است. بنیاد مستضعفان به عنوان مالک ساختمان آلمینیوم این شرایط را بسیار خطرناک قلمداد کرد و اعلام کرده بود که مبلغ 20 میلیارد تومان برای ایمن سازی این ساختمان مورد نیاز است.

خبری از بیست میلیارد نیست

در پی این گزارش یک تعمیرکار ساعت مچی در طبقه همکفت گفت: خبری از بیست میلیارد نیست، دو سال پیش بنیاد مستضعفان به ما گفت مخارج ایمن سازی ساختمان آلمینیوم 4 میلیارد می‌شود که 2 میلیارد آن را باید کسبه‌های این ساختمان بدهد. همچنین در خصوص اقدامات انجام شده از سوی بنیاد مستضعفان گفت: در حال حاضر بنیاد مستضعفان اقدامی در خصوص نما سازی و آب‌پاش‌های اتوماتیک را شروع کرده است.

اخطارها را جدی بگیرید

ساختمان آلمینیوم امروزه از لحاظ ایمنی با درصد گذاری، شاید 10 درصد امنیت داشته باشد اما مسئله ساختمان آلمینیوم را باید دربستر بزرگ‌تری به نام ایمن سازی ساختمان‌های نا ایمن تهران ببینیم. در راستای ایجاد امنیت برای ساختمان‌ها بر اساس بند 14 ماده 55 قانون شهرداری، یکی از مهمترین وظایف شهرداری اتخاذ تدابیر موثر برای حفظ شهر از خطر سیل و حریق و رفع خطر از بناها و دیوارهای شکسته و خطرناک. براساس این قانون شهرداری و بنیاد مستضعفان باید در این راستا برای جلوگیری و تکرار اتفاقات گذشته و همچنین زیباسازی شهر اقدامات لازم را انجام دهند.

علاوه بر لزوم نظارت شهرداری؛ همکاری مردم از موارد حائز اهمیت در زمینه ایمن سازی است. این در حالی است که همزاد پنداری مردم در سال گذشته با حادثه متروپل و سال 1394 حادثه تلخ ساختمان پلاسکو دیده می‌شد اما این مسئله همچنان باعث نشده تا شهروندان اخطارهای شهرداری را جدی بگیرند چرا که مراکز پرتردد و خطرناک نا ایمن در پایتخت کم نیست. با این وضعیت، ساختمان آلمینیوم گوشه‌ای از ناایمن بودن در قلب پایتخت است. شهروندان باید بدانند که ایمن سازی ساختمان‌های پرخطر در تهران مسئله ای جدی و کاملا یک موضوع انسانی است.

پایان پیام/

منبع: فارس