رسانه‌های اجتماعی و سلامت روان نوجوانان: يک رابطه‌ نامطلوب

رسانه‌های اجتماعی و سلامت روان نوجوانان: يک رابطه‌ نامطلوب

شواهد جدید افزایش استفاده از رسانه‌های اجتماعی را با کاهش سلامت روان در میان جوانان مرتبط می‌دانند. رسانه‌های اجتماعی ممکن است تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر مصرف‌کنندگان داشته باشند.وقتی صحبت از رسانه‌های اجتماعی می‌شود، هم فرآیندها و هم محتوای آن مشکل‌ساز به نظر می‌رسد.
رسانه‌های اجتماعی با دادن گزینه‌های بسیار کوچک به شما توهم آزادی را ارائه می‌دهند
مژگان نظری در خبر نامه انجمن روانشناسی ایران در ادامه این مطلب آورده است در حالی‌که تهدیدهای قديمي سلامت برای نوجوانان مانند رانندگی در حالت مستی، بارداری نوجوانان و سیگار کشیدن کاهش یافته است، یک تهدید جدید ظاهر شده است و آن تهديد، سلامت روان ضعیف و کاهش تاب آوری است.به‌طوری که در پاییز 2021، آکادمی اطفال آمریکا، آکادمی روانپزشکی کودکان و نوجوانان آمریکا، و انجمن بیمارستان کودکان، همگی وضعیت اورژانس ملی را در سلامت روان کودکان و نوجوانان اعلام کردند.
چه نیروهایی برای کاهش شدید سلامت روان دست به دست هم داده‌اند؟
محققان در حال بررسی چندین احتمال هستند. ناهنجاري (آنومی) جهانی ممکن است در اين ميان مؤثر باشد. جوانان به دلایلي قابل درک با ترس به آینده نگاه می‌کنند: تغییرات آب و هوايي، بی‌ثباتی جهانی، مشکلات مالی، تروریسم، خشونت وحشتناک با سلاح و هم اکنون تهدید بالقوه هوش مصنوعی که خارج از کنترل است. همه‌گیری کووید-19 نیز کمکی به اين امر نکرد و انزوا، استرس و ترس جوانان افزايش يافت.
برخی از ناظران نیز انگشت اتهام خود را به روی شیوه‌های فرزندپروری معاصر نشانه مي‌روند. بدين معنا که شيوه‌هاي جديد ممکن است فرزندانی شکننده‌تر از نظر روانی به وجود آورند. با این حال، درک این نکته مهم است که والدین به طور عمده مجاری فرهنگي هستند. آنها مسئول انتقال ارزش ها، آداب و رسوم و ابزارهای فرهنگی به فرزندان خود هستند. در طیف گسترده‌ای از صلاحيت‌هاي معمول، والدین از نظر مشارکت در سلامت روانی و رشد کودک کاملاً قابل قیاس هستند. بسیاری از ما اگر توسط همسایه‌های والدین خود بزرگ می‌شدیم، همین رفتاري را داشتيم که اينک داريم. بنابراین، وقتی از والدین صحبت می‌کنیم، از فرهنگ صحبت می‌کنیم. فرهنگ معاصر آمریکا بیش از حد رقابتی، سست، شکسته، خشن و غرق در هراس است.
داده‌های جدید نشان می‌دهد که والدین آمریکایی به اندازۀ فرزندانشان مضطرب و افسرده هستند. شیوه‌های فرزندپروری کنوني منعکس‌کننده همين واقعیت فرهنگی است که هم مبتنی بر اضطراب بوده و هم بر ایمنی متمرکز شده است. این تمرکز مضطربانه بر ایمنی، به کودکان می‌گوید که دنیا جاي خطرناکي است، نتیجه این که کودک شکننده است و شکنندگی او ویژگی اصلی هویتش است.
اخیراً داده‌ها بر یکی دیگر از مظنونان اصلی يعني پیشرفت تلفن‌های همراه و رسانه‌های اجتماعی متمرکز شده است. تحقیقات نشان می‌دهد که افزایش مشکلات سلامت روان با افزایش و نفوذ رسانه‌های اجتماعی و تلفن‌های همراه به بازار همزمان است. مسلماً، فناوری جدید کاربردها و تأثیرات مثبتی دارد. با این حال به نظر می‌رسد که جنبه تاریکی نیز دارد، به خصوص برای جوانانی که زیاد از آن استفاده می‌کنند.
از طرفي، اکنون به نظر می‌رسد که رسانه‌های اجتماعی نتوانسته‌اند به وعده اولیه خود عمل کنند. قرار بود رسانه‌های اجتماعی صداهای جدیدی را وارد گفتگو کنند. ولی حالا به‌جای گفت‌وگوی جمعی با صداهای زیاد، اکنون مکالمات جزیره‌ای زیادی داریم، هر کدام در یک صدا. این امر باعث تضعیف پیوندهای اجتماعی می‌شود. دیگر چیزی براي اينکه همه ما تماشا کنیم، یا تجربه کنیم، یا درباره آن توافق کنيم وجود ندارد. از آنجایی‌که رسانه‌های اجتماعی افراد همفکر را دور هم جمع می‌کنند، همه ما در مورد يک موضوع در واقع با خود در حال صحبت کردن هستيم. رسانه‌های اجتماعی همچنین قرار بود مردم را به هم متصل کنند، اما افرادی که زمان زیادی را صرف اين رسانه‌ها می‌کنند بیشتر از گذشته احساس تنهایی می‌کنند.
هم محتویات و هم فرآیندهای رسانه‌های اجتماعی ممکن است به تأثیر نامطلوب آن کمک کنند. از نظر محتوا، رسانه‌های اجتماعی تصویری منحرف و تحریف شده از جهان ارائه می‌دهند. محتوا برای افزایش بازدید طراحی شده است، و اين محتوا بيشتر از آنچه مورد نياز مصرف‌کننده باشد يا برايش مهم و مفيد باشد، آنچه را بيشتر تماشا مي‌کند به او ارائه مي‌دهد.
علاوه بر این، بسیاری از اين محتواها زباله‌اي بيش نيستند، با این حال هیچ ابزاری برای شناسایی ارزش حقیقي رسانه‌های اجتماعی وجود ندارد، و تشخیص اطلاعات قابل اعتماد از غیر قابل اعتماد دشوار است.
محتوای جعلی، نادرست یا بدخواهانه همه جا وجود دارد. اما رسانه‌ها ابزاری را به جوانان نمی‌دهند تا حقیقت را از دروغ، واقعیت را از تخیّل، بی‌اهمیت را از مهم، و از آن بيشتر، ربات را از انسان تشخيص دهند.
به تعبيري، محتوای رسانه‌های اجتماعی هم خیلی فیلتر شده و هم به اندازه کافی فیلتر نشده است. خیلی فیلتر شده است زیرا الگوریتم‌ها فقط محتوايي را به شما می‌دهند که بيشتر تماشا می‌کنید. به اندازه کافی فیلتر نشده است زیرا جوانان به محتوايي دسترسی دارند که به طور سنّتی توسط والدین، معلمان و سایر عوامل اجتماعی نظارت و کنترل می‌شدند یا به تدریج در مراحل رشد ظاهر می‌شدند. اطلاعات رسانه‌های اجتماعی زود هنگام و سنگين به کودکان می‌رسد. مثل این که یک ماشین مسابقه را به یک بچه 12 ساله تحویل دهید که اين موضوع خطرناک است.
از نظر فرآیند، رسانه‌های اجتماعی دوري از مشکلات را ایجاد می‌کنند. رسانه‌های اجتماعی بی‌وقفه در جريان هستند. یک جریان 7 روزه 24 ساعته از تحریکات، مقادير قانع‌کننده‌ای از داده‌ها، تصاویر و صداها، همیشه جدید، همیشه در دسترس. این انبوه انتخاب‌ها حقیقت تاریک‌تری را پنهان می‌کند. به اين معنا که رسانه‌های اجتماعی با دادن گزینه‌های بسیار کوچک به شما توهم آزادی را ارائه می‌دهند و در عین حال انتخاب مهم‌تر يعني بودن یا نبودن در رسانه‌های اجتماعی را از شما غصب می‌کنند. شما آزاد هستید که به پایین اسکرول کنید، توییت کنید، انگشت خود را به چپ بکشید و کلیک کنید. اما کاری که در انجام آن آزاد نیستید، زندگی بدون رسانه‌های اجتماعی است.
از نظر فرآیند، رسانه‌های اجتماعی مانند صنعت غذا در ایالات متحده است. انگیزه صنعت غذا ترغيب ما به خرید محصولات بیشتر است، نه ترغيب به محافظت یا بهبود سلامت خود. بدين منظور، ترجیحات تکامل یافته ما را هک کرده است. ما تکامل یافته‌ایم که شیرینی را دوست بداریم، زیرا این شیرینی نماینده تغذیه خوب، میوه‌های رسیده و سبزیجات بوده است. ما تکامل یافتیم تا پرخوری کنیم، زیرا در مواقع کمبود غذا با آن سازگاري يافته ايم. اما صنعت غذا شیرینی را از مواد مغذی حذف و آن را به مواد مضر چسبانده است، تولید را تقویت و کمبودهاي قدیمی را به فراوانی بیش از حد تبدیل کرده است. بنابراین ما چیزهای مضر را بيش از حد می‌خوریم.
اگر قبل از اینکه شنا یاد بگیری تو را به رودخانه بیندازم، به احتمال زیاد غرق می‌شوی. اما اینجا مقصر شما نیستيد. این مشکل از من است. زيرا شما را وارد محیطی کرده‌ام که برای مقابله با آن آمادگی لازم را ندارید. به همین منوال، نمي‌توان انتظار داشت افراد وارد محیطی با اطلاعات بی‌پایان در دسترس، جدید و متناسب با ذائقه فردی شوند و مسئولانه رفتار کنند. به طور فزاینده‌ای، خود سیستم‌های ما برای مقابله با محیط‌های تکنولوژیکی که ایجاد کرده‌ایم، مجهز نیستند. جای تعجّب نیست که جوانان مشکل‌دار شوند.
رسانه‌های اجتماعی به واسطه معطوف کردن توجه مداوم عموم به خود، زمان را از سایر موارد مهم می‌گیرند. برای یکی، این زمان قبل از خواب است. کمبود خواب، به نوبه خود، با کاهش خلق و خو و سطوح پایین‌ترعملکرد کلی مرتبط است. علاوه بر این، رسانه‌های اجتماعی صرف زمان براي یادگیری سازنده، از جمله یادگیری مهارت‌های اجتماعی، را از بين مي‌برند.
از این نظر، رسانه‌های اجتماعی مانند پورن هستند. پورن اینترنتی معاصر دو چیز را در اختیار ما قرار می‌دهد که ما به دنبال آن هستیم: تنوع و دسترسی، اما بیشتر خودارضایی است و فاقد «مواد مغذی روانی» ارتباط انسانی زنده است. اگر در پورن بزرگ شده باشید، در یک برخورد جنسی زنده و انسانی کاملاً گم خواهید شد. رسانه‌های اجتماعی به بچه‌ها تجربه مشابهی می‌دهند – تازگی و دسترسی بی حد و حصر بدون مواد مغذی روانشناختی – و مهارت‌های لازم برای تماس زندۀ انسانی. جای تعجّب نیست که روابط از بین می‌روند و تنهایی افزایش می‌یابد.
تأثیر هجوم رسانه‌های اجتماعی ممکن است با واقعیّت کاهش سن بلوغ تقويت شود. در طول قرن گذشته، سن بلوغ به طور قابل توجهی کاهش یافته است. هنگامی که بلوغ شروع می‌شود، مغز به شدت با نشانه‌های اجتماعی و موقعیت هماهنگ می‌شود. بلوغ روانی مورد نیاز برای حل مسائل مربوط به هویّت و ارزش، از رشد فیزیکی عقب می‌ماند. رسانه‌های اجتماعی شروع به هجوم اطلاعات مربوط به هویت و موقعیّت قبل از ايجاد ظرفیت برای رسیدگی به چنین مسائلی کرده و شخص را غرق مي‌کنند.
برای مدیریت شبکه‌های اجتماعی چه می‌توان کرد؟ برای مقايسه، نحوه مقابله با سیگار را در نظر بگیرید: دسترسی به سيگار را با محدود کردن مکان (و مخاطب) تبلیغ، فروش و استفاده، محدود مي‌کنيم. هزینه را بالا می‌بریم. به مردم در مورد خطرات دخانیات آموزش می‌دهیم و شرکت‌های دخانیات را در دادگاه به خاطر اعمال فریبکارانه مسئول می‌دانیم. با نشان دادن الگوهای غیرسیگاری در رسانه‌ها به سيگار حمله می‌کنیم. برنامه‌ها و ابزارهایی را برای کمک به ترک سیگار ایجاد می‌کنیم.
یک تلاش چند سطحی مشابه برای مدیریت اثرات منفی رسانه‌های اجتماعی مورد نیاز است. باید مقرراتی وجود داشته باشد در خصوص اينکه چه کسی می‌تواند به چه چیزی دسترسی داشته باشد. باید در مورد خطرات استفاده بیش از حد آموزش داده شود. باید قوانینی وجود داشته باشد که استفاده در محیط های خاص را محدود کند. ما در حال حاضر مکان‌هایی را می‌بینیم که تلفن‌های همراه را ممنوع می‌کنند – از مدارس گرفته تا نمایش‌های کمدی و غیره. باید کلاس‌های لازم برای سواد رسانه‌های اجتماعی وجود داشته باشد. استفاده از تلفن همراه در یک جمع باید مانند تف کردن، غیرقابل قبول باشد.
هنگامی که محیط کلان به گونه‌ای ساخته شود که حامي باشد و مردم در آن آموزش ببینند، والدین و فرزندان فرصتی برای اعمال و کسب عادات استفاده سالم خواهند داشت، در نتیجه منافع رسانه‌های اجتماعی به حداکثر و آسیب‌های آن به حداقل می‌رسد.
مرجع : انجمن روانشناسی ایران منبع: میگنا

منتشر شده

در دسته بندی


با عنایت به اینکه سایت «یلواستون» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع مطلب و کاربران است. (قانون تجارت الکترونیک)

یلواستون نقشی در تولید محتوای خبری ندارد و مطالب این سایت، بازنشر اخبار پایگاه‌های معتبر خبری است.