اعتبار از دست رفته شی
عصر تازه آشوبهای درون حزبی؛ امپراطوری توخالی ضربه فنی میشود؟
اکوایران: شی در ظاهر اعتماد به نفس خود را حفظ کرده و چین را شکستناپذیر خواند، اما در پشت صحنه، قدرت رهبری چین متزلزل شده است.
به گزارش اکوایران، پس از آن که شی جین پینگ دوره سوم ریاست پنج ساله اش را آغاز کرد، بسیاری از تحلیلگران در باب آینده چین تحت رهبری چهره ای که فراتر از مائو گام براشته، گمانه زنی هایی را مطرح کردند. بسیاری بر این باور بودند چین تحت رهبری دوباره «شی» در آستانه عصر تازه ای قرار خواهد گرفت بالاخص آن که رهبری این کشور سودای احیای امپراتوری را در سر داشت. با این همه با آغاز ریاست «شی» چالش هایی که بخشی از ان به واسطه سیاست کووید صفر رهبری چین حاصل شد، موجب گشت تا تردیدهایی درباره توانایی و پتانسیل رهبری چین برای تحقق آرمان هایش مطرح شود.
نشریه فارن پالسی با انتشار گزارشی تحت عنوان «تلاش شی جینپینگ برای مهار چالشها» ضمن اشاره به مشکلاتی که رهبری چین در داخل و فراتر از مرزهایش با آن دست به گریبان است از خشم نخبگان پکن و اعتبار از دست رفته «شی»نوشته است.
بهای بالای تاکتیک های مرد قدرتمند چین
به نوشته اقتصادنیوز، شی جین پینگ بیش از یک دهه است که بر چین حکومت می کند، هرچند شیوه حکمرانی اش در حال تغییر است. او با تحولات داخلی و بین المللی درگیر است؛ تحولاتی که به طور قابل توجهی بدتر از زمانی است که او در سال 2012 به عنوان دبیر کل حزب کمونیست به قدرت رسید. اقتصاد چین در تقلا برای بقا، اعتماد عموم متزلزل، و بدهی این کشور افزایش یافته است. این در حالی است که رقابت راهبردی با ایالات متحده و متحدانش، آینده پیشرفت ففن آوری و رشد اقتصادی چین را به خطر می اندازد.
در تمامی ساختارهای سیاسی، قدرت کنترل نشده خطرناک است. رهبر جدا از واقعیت و رها از اجماع حاصله میتواند عجولانه عمل کند و سیاستهایی را اجرا کند که غیر عاقلانه و در عین حال غیرمحبوب هستند. بنابراین، جای تعجب نیست که سبک حکمرانی شی پیامدهای منفی بسیاری را به دنبال داشته است. چندی پیش، رهبری با تثبیت قدرتش در حزب کمونیست، خود را در قاب مائو تسه تونگ تعریف کرد. او که دیگر درگیر محدودیت های دوره ای ریاست جمهوری نیست، فرصت دارد تا رهبر مادام العمر چین باشد. شی جین پینگ به واسطه گام هایی که برای کاهش فقر برداشت به خود می بالید . در خارج از مرزها مدعی است که اعتبار بین المللی چین را به اوج رسانده. باز منظر بسیاری از چینیها، تاکتیکهای مرد قدرتمند بهای بسیاری داشت.
اعتبار از دست رفته!
«شی» در ظاهر اعتماد به نفس خود را حفظ کرده است. او در سخنرانی ژانویه 2021، چین را شکست ناپذیر خواند، اما پشت صحنه، قدرت رهبری چین متزلزل شده است. شی با کنار گذاشتن سنت طولانی حکمرانی دسته جمعی و ایجاد کیش شخصیتی شبیه کیشی که مائو را احاطه کرده بود، خودیهای حزبی را از حالت همسان خارج و رتبهبندی کرد. در همین حال، بخشی از اشتباه های سیاسی اش حتی حامیان او را نیز ناامید کرده است. تغییر اصلاحات اقتصادی توسط شی و واکنش نادرست او به همهگیری کووید-19، تصویرش را به عنوان ناجی و قهرمان مردم مخدوش کرد، از همین رو خشم نخبگان حزب کمونیست چین در حال شعله ور شدن است.
عصر تازه از آشوبهای درون حزبی!
«شی» درجریان بیستمین کنگره حزب ملی حزب کمونیست چین انتظار داشت که سومین دوره پنج ساله دبیری حزب را از آن خود کند. همین طور هم شد، اما این موفقیت آشفتگی های بیشتری را در مسیر رهبری اش ایجاد کرد. شی جسورتر از دوره قبل، احتمالاً کنترل خود را در داخل کشور را بیشتر خواهد کرد و جاهطلبیهای اش را در سطح بینالمللی افزایش خواهد داد. همانطور که حکومت شی افراطیتر میشود، درگیریهای درونی و نارضایتی که او پیشتر برانگیخته ، قویتر و رقابت بین جناح های مختلف درون حزب شدیدتر، پیچیده تر و وحشیانه تر خواهد شد.
در چنین شرایطی چین ممکن است چرخه ای معیوب را تجربه کند که در چارچوبش شی به تهدیدها با هرگونه گام جسورانهتری واکنش نشان خواهد داد؛ رویکردی که فشارها را افزایش خواهد داد. به نوشته فارین پالسی، رهبری چین که در اتاق پژواک در میان حامیان رسانه ای و تبلیغاتی اش گرفتار شده، ممکن است درگیر ماجراجویی هایی جدی شده و تایوان را هدف قرار دهد؛ حمله ای که می تواند فاجعه ساز شود. شی همچنین ممکن است شهرت رهبری مستمر و شایسته از نوع چینی اش را از نابود کند، گزاره ای که چین در طول چهار دهه تلاش تحسین برانگیز به دست آورده است.
مافیای چینی
از بسیاری جهات، حزب کمونیست چین از زمان به قدرت رسیدنش در سال 1949 تغییر چندانی نکرده است. اکنون، مانند آن زمان، بر چین سلطه ای مطلق دارد و بر ارتش، و ساختار تقنینی نظارت می کند. سلسله مراتب حزب به نوبه خود به کمیته دائمی دفتر سیاسی، بالاترین نهاد تصمیم گیری در چین پاسخ می دهد. کمیته دائمی متشکل از پنج تا نه نفر از اعضای دفتر سیاسی حزب، از سوی دبیر کل حزب، رهبر اصلی چین، هدایت می شود. این مسئولیت از سال 2012 با شی است.
جزئیات نحوه عملکرد کمیته دائمی حزب رازی است سر به مهر. با این همه مردن به خوبی می دانند که بسیاری از تصمیمات از طریق گردش اسناد مربوط به مسائل مهم سیاستی اتخاذ می شود که در حاشیه آن اعضای کمیته نظرات خود را بدان اضافه می کنندمقاله ها و تحلیل ها را رهبران ارشد وزارتخانهها و سایر ارگانهای حزبی و همچنین کارشناسانی از بهترین دانشگاهها و اتاقهای فکر می نویسند، و انتشار یادداشت در میان اعضای کمیته دائمی، اعتباری برای مؤسسه اصلی نویسنده محسوب میشود
شی قدرتش را مدیون خویشاوندسالاری است!
چنین گزاره ای طبیعتا در مورد حرفه شی نیز صدق می کرد. برخلاف تبلیغات چینی و ارزیابی بسیاری از تحلیلگران غربی مبنی بر اینکه او با استعداد خود راه ترقی را پیموده ، باید اعتراف کرد که چنین مقوله ای واقعیت ندارد. شی از ارتباطات پدرش، شی ژونگ سون، رهبر حزب کمونیست چین با اعتبار انقلابی بیعیب و نقص اش بسیار سود برد. هنگامی که شی جین پینگ در اوایل دهه 1980 رئیس حزب شهرستانی در استان شمالی هبی بود، مادرش یادداشتی به رئیس حزب استان نوشت و از او خواست که به پیشرفت شی علاقه نشان دهد. اما آن مقام، گائو یانگ، در نهایت محتوای یادداشت را در جلسه کمیته دائمی استان فاش کرد.
این افشاگری برای خانواده مایه شرمساری بزرگی بود، زیرا کارزار جدید حزب کمونیست چین هرگونه خویشاوند سالاری را برنمی تابید. شی هرگز این واقعه را فراموش نمی کند: در سال 2009، زمانی که گائو درگذشت، او آشکارا از شرکت در مراسم تشییع جنازه اش امتناع کرد– با توجه به اینکه هر دو به عنوان رئیس مدرسه مرکزی حزب خدمت کرده بودند، او با این کار رسم و رسوم را زیر پا گذاشت. چنین رسوایی می توانست ترقی او را به خطر اندازد. با این وجود، ارتباطات شی به کمک او آمد: پدر رئیس حزب فوجیان از نزدیکان پدر شی بود و خانوادهها سیاستی اتخاذ کردند تا بهندرت در آن استان جابجایی رخ دهد.
خیز برای عبور از تک صدایی
گرچه قدرت ارتباطات شخصی و انعطاف پذیری قوانین رسمی از زمان تأسیس چین کمونیست ثابت مانده است، یک چیز در طول زمان تغییر کرده است و آن هم میزان تمرکز قدرت در دستان یک نفر است. از اواسط دهه 1960 به بعد، مائو کنترل مطلق قدرت را در دست گرفت و حرف آخر را در مورد همه مسائل زد، در همین چارچوب قدرت خود را به صورت سریالی اعمال می کرد و رسما در بین همرده هایش در حزب، همیشه نفر اول بود. اما زمانی که دنگ شیائوپینگ در سال 1978 رهبر واقعی چین شد، دیکتاتوری یک نفره و مادام العمر مائو موقتا پایان یافت.
دنگ ریاست جمهوری چین را به دو دوره پنج ساله محدود کرد و شکلی از رهبری جمعی را ایجاد کرد و به مقام های دیگر – ابتدا هو یائوبانگ و سپس ژائو زیانگ – اجازه داد تا به عنوان رئیس حزب خدمت کنند. در سال 1987، حزب کمونیست چین تصمیم گرفت تا روند انتخاب اعضای کمیته مرکزی، ناظر اسمی حزب و نهادی را اصلاح کند که اعضای دفتر سیاسی از میانه چهره های تعریف شده در این ساختار انتخاب میشوند. برای اولین بار، حزب نامزدهای بیشتری از تعداد کرسیهای موجود را پیشنهاد کرد – انتخابات دموکراتیک در مسیری سخت اما درست. حتی تایید دنگ نیز نمیتوانست موفقیت را تضمین کند.
بازگشت به عصر مائو!
هنگامی که شی زمام امور را در دست گرفت، بسیاری در غرب از او به عنوان میخائیل گورباچف چینی یادکردند. به باور گروهی، شی، مانند آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی، اصلاحات رادیکال را پذیرفته و کنترل دولت را بر اقتصاد رها کرده و نظام سیاسی را دموکراتیک خواهد کرد، که البته معلوم شد همه این ها خیالی خام است. در عوض، شی، شاگرد فداکار مائو و به همان اندازه مشتاق به بر جای گذاشتن اثر خود در تاریخ، برای تثبیت قدرت مطلق خود تلاش کرده است؛ از آنجایی که اصلاحات قبلی نتوانست کنترل و توازن واقعی را روی رهبر حزب ایجاد کند، او تا حدودی موفق بوده تا کنترل حزب را در اختیار داشته باشد.
یکی از تاکتیک های توطئه شی برای تحکیم قدرت، حل مسئله ای بود که او آن را بحران ایدئولوژیک توصیف کرد. او گفت که اینترنت تهدیدی وجودی برای حزب کمونیست چین است و باعث شده حزب کنترل اذهان عمومی را از دست بدهد. بنابراین شی، وبلاگ نویسان و فعالان آنلاین را سرکوب کرد، مخالفان را سانسور و دیوار آتش بزرگ چین را برای محدود کردن دسترسی به وب سایت های خارجی تقویت کرد. ماحصل این سیاست خفه کردن جامعه مدنی نوپا و حذف افکار عمومی، کنترل شی بر اوضاع کشور شد
امپراتوری توخالی!
شی جین پینگ اصلاحات اساسی دیگری را نیز اجرایی کرد–جدایی حزب از دولت؛ تلاشی برای کاهش میزان دخالت کادرهای حزبی که از نظر ایدئولوژیکی در تصمیمات فنی و مدیریتی در سازمانهای دولتی دخالت میکنند. رهبری چین، برخلاف اسلافش، تیم خود را برای رسیدگی به مسائل مربوط به دریای چین جنوبی، دور زدن وزارت امور خارجه و اداره اقیانوسی دولتی دارد.هر چه نظامی سیاسی بیشتر بر یک رهبر متمرکز باشد، عیوب و ویژگی های آن رهبر برجسته تر خواهد شد. در مورد شی، او سرسخت و دیکتاتور است. شی پس از روی کار آمدن نشان داد که تمایلی به شنیدن انتقادها ندارد. شی جینپینگ از جلسات کمیته دائمی و دفتر سیاسی نه به عنوان فرصتی برای حذف سیاستها، بلکه به عنوان فرصتی برای ارائه مونولوگهای چند ساعته استفاده میکند. همانطور که بسیاری از تحلیلگران اشاره کرده اند، او رئیس همه چیز است.
سیاستهای اقتصادی شی نتیجه ای معکوس داده است. اصلاحات بازار یکی از دستاوردهای حزب کمونیست بود که صدها میلیون چینی را از چنگال فقر و مرگ رهانید. اما زمانی که شی به قدرت رسید، بخش خصوصی را تهدیدی برای حکومت خود دید و اقتصاد برنامه ریزی شده دوران مائوئیست را احیا کرد. او بنگاههای دولتی را تقویت کرد و سازمانهای حزبی را در بخش خصوصی تأسیس کرد که نحوه اداره تجارت را هدایت میکنند. رهبری چین به اسم مبارزه با فساد و اجرای قانون ضد تراست، دارایی های شرکت های خصوصی و کارآفرینان را غارت کرده است. در چند سال گذشته، برخی از پویاترین شرکتهای چین، از جمله گروه بیمه Anbang و گروه HNAعملا ناچار شدهاند کنترل کسبوکار خود را به دولت بسپارند. سایرین، مانند شرکت Tencent و غول تجارت الکترونیک، علیبابا، از طریق ترکیبی از مقررات، تحقیقات و جریمههای جدید به خطر افتادهاند
شی ضربه فنی می شود؟
رشد اقتصادی چین کند شده و این مقوله قابل پیش بینی بود. اکثر تحلیلگران معتقدند که در سال های آینده این روند شتاب خواهد گرفت. اگرچه عوامل متعددی از جمله تحریمهای ایالات متحده علیه شرکتهای فناوری چین، جنگ در اوکراین و همهگیری کووید-19در این امر موثر بوده است، مشکل اساسی دخالت حزب کمونیست در اقتصاد است. دولت مدام در بخش خصوصی برای دستیابی به اهداف سیاسی مداخله می کند که خود سمی است مهلک برای بهره وری.
تنها راه عملی برای تغییر مسیر، ترسناک ترین و مرگبارترین آن است—یعنی شکست تحقیرآمیز شی در حمله احتمالی اش به تایوان. احتمال زیادی وجود دارد که جنگ طبق برنامه پیش نرود و تایوان، با کمک آمریکا، بتواند در برابر تهاجم مقاومت کند و خسارات سنگینی به سرزمین اصلی چین وارد کند. در آن صورت، نخبگان و تودهها شی را کنار میزنند و راه را نه تنها برای سقوط رهبری چین، بلکه شاید حتی فروپاشی حزب کمونیست هموار میکنند. مورد مشابهی در تاریخ چین وجود دارد: چین در جنگ اول از ژاپن شکست مهلکی خورد و همین مسئله زمینه را برای سقوط دودمان چینگ فراهم کرد و یک دوره طولانی تحولات سیاسی را آغاز شد. امپراتورها جاودانه نیستند!
در همین رابطه:
- پشت پرده برکناری عجیب آقای وزیر
- عدم تقارن فزاینده بین چین و روسیه چه اثری بر شراکت این دو قدرت دارد؟
- خیزش جهانی علیه خودکامهها؛ چه سرنوشتی در انتظار این دو کشور است؟
منبع: اکوایران