به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین، آیتالله سید حسن موسوی شالی فرزند میرزامحمد در سال ۱۲۹۶ هجری شمسی در یک خانواده مذهبی در شهر شال از توابع تاکستان استان قزوین دیده به جهان گشود.
مرحوم آیتالله موسوی شالی نماینده اسبق مردم استان قزوین در مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه فقید تاکستان تأییدات علمی و عملی متعددی از بزرگان حوزه نجف نظیر آیات سید ابوالحسن اصفهانی، سید عبدالهادی شیرازی، سید ابوالقاسم خویی، سید محمود حسینی شاهرودی، سید نصرالله مستنبط تبریزی، سید احمد موسوی مستنبط غروی و سید ابراهیم حسینی شیرازی اصطهباناتی گرفته است.
ایشان پس از فراز و نشیبهای فراوان و بعد از 22 سال تحصیل در نجف به درخواست مردم زادگاه خود و با اخذ مشورت از آیتالله خوئی، برای تبلیغ معارف دینی و رسیدگی به امورات مردم برای همیشه در منطقه شال ماندگار شد.
از فعالیت های سیاسی آیت الله می توان به مخالفت با تشییع و دفن جنازه رضاخان در نجف، مراوده با شهید نواب صفوی، موضعگیری در خصوص ساخت فیلم زندگی پیامبر(ص) توسط یک کارگردان ایتالیایی و موضع گیری در زمینه های مختلف همچون لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، فاجعه مدرسه فیضیه قم، واقعه ۱۵ خرداد، کاپیتولاسیون و تبعید امام و گسترش مبارزات در روستاها اشاره کرد.
به بهانه هفدهمین سالگرد رحلت مرحوم آیت الله موسوی شالی عالم جلیل القدر و فرهیخته، گزارشی برای آشنایی با ذره ای از ابعاد شخصیتی این فقیه مجاهد و نستوه تهیه کرده ایم که از نظر می گذرد.
شب های چهارشنبه هر هفته در مسجد جمکران
حجت الاسلام سیدشمس الدین موسوی شالی فرزند آیت الله موسوی شالی در گفت و گو با خبرنگار فارس در قزوین جامعیت و تک بعدی نبودن این عالم ربانی را مهمترین ویژگی ایشان برشمرد و اظهار کرد: آیت الله موسوی شالی در عین حال که اهل علم و دانش و مطالعه بودند، فوق العاده انسان اجتماعی و اهل بصیرت بودند و تا آخرین لحظات عمر شریف خود مطالعات علمی و مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه را رها نکردند.
وی افزود: آیت الله موسوی شالی چند روز قبل از اینکه از دنیا رحلت کنند چند انگشتر و لباس داشت که انفاق کردند و زمانی هم که از دنیا رفتند یک هزار تومانی از ایشان به جا نماند.
فرزند این عالم ربانی ادامه داد: پدرم اهل زهد و بسیار مردم دار بودند گرچه در مراتب بالایی از عرفان قرار داشتند اما بسیار اجتماعی، مردمدار و دنبال گره گشایی از مشکلات مردم بودند و خیلی هم طلبه پرور بودند. طلبههای نسل قدیم استان به این مهم اذعان دارند که با تشویق ایشان وارد مکتب و شاگردی امام صادق علیه السلام و طلبگی شدهاند. وی خیلی اهل امر به معروف و نهی از منکر و بسیار خوش اخلاق بودند و با اخلاق بسیار نیکو این فریضه الهی را انجام میدادند.
موسوی شالی با بیان اینکه پدرم به شدت امام زمانی بودند و فکر ذکرشان همیشه امام زمان(عج) بود، توضیح داد: پدرم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۸۵ که به رحمت خدا رفتند شب چهارشنبه هر هفته همیشه به مسجد جمکران میرفتند و هیچ موقع این برنامه خود را ترک نمیکردند فقط یک بار زمانی که در دوران دفاع مقدس در جبهه بود یک شب چهارشنبه نرسید و شب جمعه به این مسجد مشرف شدند.
وی اضافه کرد: آیت الله موسوی شالی امام زمانی بود و به خاطر همین تمام مسائل و حتی مسائل سیاسی را از این دریچه میدید و میفرمودند که وقتی امام زمان ظهور کند جایی باید باشد که لشکری فراهم شود و آن کشور ماست و معتقد بودند گرچه مشکلات، نابسامانیها و کم و کاستیهایی وجود دارد اما انقلاب و نظام را باید حفظ کنیم تا زمینه ساز ظهور حضرت مهدی (عج) و سربازخانه ایشان شود.
آیت الله شالی جناحی نبود
فرزند موسوی شالی ادامه داد: آیت الله اصلاً جناحی نبودند و به نایب امام زمان (عج) اعتقاد داشتند و بیان میکرد طبق احادیث و روایات و حکم عقل در زمان غیبت امام معصوم، فقیه جامع الشرایط باید باشد که احترام خاصی برای حضرت امام و رهبر معظم انقلاب قائل بودند. پدرم نسبت به رهبر فرزانه انقلاب بسیار متواضع بودند و ایشان را نابغه دهر می دانستند و معتقد بودند هر کسی ایشان را انکار کند امام زمان را انکار کرده است.
وی اضافه کرد: پدرم برای تقویت نظام هر کاری انجام می داد و در انتخابات ها از کاندیداهای اصلح حمایت میکردند و کاری نداشتند که این افراد از چه جناحی است.
فرزند آیت الله شالی خاطرنشان کرد: ایشان در دورترین روستاها حضور پیدا میکرد و برای ۱۰ نفر هم که میشد تبلیغ و صحبت میکرد و اگر مسئلهای داشتند پیگیری می کرد تا رفع شود. البته ایشان بانی ساخت بسیاری از مساجد و حمامها و امورات و کارهای خیر بودند و برای رفع مشکلات مردم پیگیر بودند و با مردم حشر و نشر و ارتباط بسیاری داشتند.
وی بیان کرد: پدرم عاشق امام راحل بودند و میگفتند ایشان در اسلام ذوب شده است که باید گفت در کشور به ندرت در اخلاص تقوا و انقطاع از دنیا مانند آیت الله شالی بود. البته حضرت امام و رهبر معظم انقلاب بسیار جامع هستند و جامعیت آنها مشخص بود.
موسوی شالی به نکته ای قابل توجه از پدر خود اشاره و تصریح کرد: هر وقت پول به دست حاج آقا میآمد انگار آتش در دستش بود یعنی یا باید رد میکرد، یا باید به طلبهها میداد، یا انفاق میکرد و یا برای خرج زندگی به خانواده های نیازمند اعطا میکرد. یعنی پول برای ایشان مانند کلوخ در صحرا هیچ فرقی نداشت، ممکن بود کلوخ را حاج آقا نگه دارد اما هیچگاه نمیشد پول به دست ایشان رسیده باشد و آن را ذخیره و نگه داشته باشد.
وی به خاطرهای از آیت الله پرداخت و گفت: زمانی که ایشان در بستر بیماری بود در زمان انتخابات ریاست جمهوری از کاندیدای خاصی حمایت کرد. فردی نزد ایشان و گفت شما عمری با عزت زندگی کردهاید الان اگر از کسی حمایت کنید ممکن است کسی خوشش نیاید که پاسخ دادند: وظیفه و رضای الهی حمایت از کاندیدای اصلح است، عزت از خداست نه غیر از خدا.
فردی نزد حاج آقا آمده بود و به ایشان گفته بود گرفتارم و مبلغی نیاز دارم که در پاسخ فرموده بود الان چیزی در اختیارم نیست شما بروید دعا کنید خدا برساند. بعد از چند دقیقه کسی آمد و وجهی به حاج آقا داد و ایشان آن را تمام و کمال به فرد گرفتار تقدیم می کند و همان میزان وجهی بود که نیاز داشت.
موسوی شالی افزود: پدرم عالم را محضر خدا میدانست و اصلاً برایش مهم نبود که چه کسی چه مقامی دارد؛ گاهی اوقات طلبه نوجوانی را بسیار تحویل میگرفت ولی به یک شخصیت والای مملکتی اعتنا نمیکرد و حتی گلایه میکردیم که چرا ایشان را تحویل نگرفته است که بعدها متوجه میشدیم آن فرد مخالف انقلاب و رهبر و منافق دو چهره بود. ایشان به دلیل داشتن مشغله زیاد از کوچکترین فرصتها برای انجام عبادات استفاده میکردند اما عمده تلاش ایشان، برای مردم و حل مشکلات آنها بود. جالب است بدانید ایشان علاوه بر کار گسترده تبلیغی اقدام به تاسیس حوزه علمیه کرد. شخصیتی که بسیار طلبه دوست و طلبه پرور بود، تا جایی که تعدادی از راننده ها و محافظین خود را راهی حوزه های علمیه کرد.
وی تصریح کرد: تدریس جزء لاینفک زندگی ایشان بوده و به این مهم در حوزه ها و دانشگاه ها و گفتن تفاسیر در مساجد و محافل می پرداخت. دومین نماز جمعه پس از تهران را در شهر تاکستان برپا داشت و 25 سال امامت جمعه شهر تاکستان را به عهده داشت.
موسوی شالی ادامه داد: در حالی که تکه ای از کفن خود را به دوشش می گرفت تا مدام حدیث نفس کند در تمام کارهای خیر به ویژه پشتیبانی جنگ پیشقدم بود. مشوق حضور نزدیکان خود به جبهه بود و چندین تن از نزدیکان ایشان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
پس از زلزله بویین زهرا از نجف آمد
سیدمحمود موسوی پور نیز که یکی از نوه های پسری آیت الله موسوی شالی است و از سن ۶ سالگی زمانی که از قم به تاکستان می آیند تا یکی دو سال قبل از رحلت در خدمت ایشان بود و بیشتر کارهای ایشان را انجام می داد، در گفت و گو با خبرنگار فارس اظهار کرد: در قم در منزلی که متعلق به اخوی آیت الله بود ساکن بودیم. روزی حضرت امام (ره) در زمان شاه که تازه مرجع تقلید شده بود و امر ولایی نداشت از آیت الله درخواست می کنند در قم ساکن شوند، امام هر چه دلیل می آورد ایشان نمی پذیرد و دلایل خود را ذکر می کند و می گوید: اگر من و شما در قم بنشینیم پس چه کسی مردم را هدایت کند، بر خود واجب میدانم به شهرها و روستاهایی که طلبه و روحانی ندارند بروم و در خدمت مردم باشم که امام سکوت کرده و دیگر سخنی نگفته بودند.
وی مهمترین ویژگی آیت الله را اخلاص ایشان ذکر کرد و افزود: هر کجا احساس می کرد کسی برای تبلیغ نمی رود آنجا را انتخاب می کرد و می رفت و اگر می توانستند در نجف اشرف بمانند یکی از مراجع تقلید می شدند. پس از وقوع زلزله در بویین زهرا ایشان از نجف برای تبلیغ به این شهر آمدند.
وی بیان کرد: در یکی از روستاها احترام زیادی برای ما قائل بودند. علت را پرسیدیم که مردم گفتند هر چه داریم از پدربزرگ شماست، ایشان هر روز صبح از شال با اسبش به روستای ما می آمد و نماز صبح می خواند و احکام می گفت و به روستاهای دیگر می رفت.
یک بار برف و بوران خیلی شدیدی آمده بود و گفتیم حاج آقا امروز صبح نمی آید اما صبح با صدای الصلاه الصلاه ایشان بیدار شدیم و دیدیم با پتویی به خود پیچیده آمده است. یعنی ایشان برای امر تبلیغ و امر به معروف و نهی از منکر بسیار کوشا بود و وظیفه خود را در تبلیغ در هر شرایطی به نحو احسن انجام می داد.
نوه آیت الله موسوی شالی افزود: ایشان بسیار سیاستمدار بود و بعضی می گفتند چرا در نماز جمعه سیاسی صحبت نمی کنید که پاسخ می داد من را امام جمعه شهر قرار داده اند که اگر بین مسوولان اختلاف افتاد حل کنم. پدر معنوی هستم و نباید وارد مسائل جناحی شوم. البته نسبت به ولایت پذیری و دفاع از انقلاب و ولایت و حمایت از کاندیدای اصلح در انتخابات ریاست جمهوری دیدگاه سیاسی لازم را داشتند اما به هیچ عنوان وارد مسائل جناحی و خط بازی نمی شدند.
وی با اشاره به وجود دفتری در نزد آیت الله موسوی شالی و پر بودن آن برای کل سال ادامه داد: زمانی که از ایشان دعوت کردیم به منزل ما تشریف بیاورند می فرمود فرصت و وقتش را ندارم من شما را می بینم اما مردم مهمتر هستند. ایشان سه شنبه ها که از تاکستان به مسجد جمکران می رفتند در مسیر در اقبالیه، قزوین، هشتگرد، کرج، رباط کریم، تهران و… با جوانان، هیئت ها، در مدارس و… برنامه و جلسه داشتند. روزی به ایشان عرض کردم از صبح تا شب که مردم می آیند خیلی خسته می شوم یک روزی را به ملاقات مردمی اختصاص دهید که مخالفت کردند و گفتند مدیون من هستید اگر حتی یک نفر نیمه شب بیاید و او را رد کنید.
خوابی که اولاد پیامبر بودن را ثابت کرد
نوه آیت الله موسوی شالی خاطرنشان کرد: ایشان هر روز صبح به یک مسجدی میرفت و معتقد بود که درب مساجد نباید بسته شود و می گفت مسوول فرهنگی شهر هستم و تکلیف خود را بر گردن کسی نمیاندازم. حتی زمانی که در پارکی مسجدی احداث شده بود اعلام کرد ظهر دوشنبه های هر هفته مسوولان در این مسجد برای نماز حضور یابند. هرجا مسجدی احداث میشد ایشان برنامهریزی میکردند و میگفتند همه باید جمع شوند تا مسجد شناخته شود و غریب نماند.
موسوی پور به خاطره زیبایی از آیت الله موسوی شالی پرداخت و توضیح داد: زمانی در حرم امام علی علیه السلام در نجف به همراه حاج آقا نشسته بودیم و از ایشان درخواست یک تعریف خاطره خوب و لذت بخش کردم که فرمود: همیشه برایم سوال بود که اولاد پیامبر هستم گرچه می دانستم هستم اما دوست داشتم به یقین برسم. زمانی که تازه درسم را شروع کرده بودم شبی در حجره خواب دیدم وارد منزلی شدهام و پیرمردی ایستاده و چند نفر نشستهاند. پیرمرد چند نفر را که پنج تن آل عبا بودند را معرفی کرد وقتی متوجه شدم در گوشه ای با احترام ایستادم یک مرتبه پیامبر اسلام (ص) رو به پیرمرد فرمود سلمان از آن آب مخصوص بیاور وضو بگیریم (متوجه شدم سلمان فارسی است) همه در تشتی که آبی عجیب و بسیار سفید رنگ بود، وضو گرفتند. بدون اجازه هوس وضو گرفتن کردم و به آب دست زدم که سلمان فارسی داد و نهیبی زد که آب، مخصوص پیامبر و اولادش است که حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود اشکال ندارد اولاد من است و اجازه دادند وضو بگیرم. پس از گفتن اشهد ان علیا ولی الله سلمان در اذان از خواب بیدار شدم و اشهد ان علیا حجت الله را در بیداری از گلدسته های حرم امام علی شنیدم.
به گزارش فارس، آیتالله سید حسن موسوی شالی پس از عمری مجاهدت در 9 مرداد سال 1385 دعوت حق را پذیرفت و به دیار حق شتافت.
پایان پیام/
منبع: فارس