به گزارش خبرنگار توانا: با افزایش زنان تحصیلکرده در جامعه حضور آنها در جامعه روزبهروز بیشتر شده است و زنان عضو جداییناپذیر فعالیتهای اجتماعی و مشاغل هستند. همه مادران شاغل هستند و یک شغل تمام وقت به نام مادری دارند؛ گاهی برخی از مادران ترجیح میدهند تماموقت به این شغل بپردازند اما برخی دیگر در کنار این شغل تمام وقت دوست دارند که در جامعه باشند و فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی داشته باشند. این دغدغهای است که اکثر مادران بعد از بچهدار شدن به آن فکر میکنند و بارها مزایا و معایب آن را در ذهن مرور میکنند، با چالشها و سوالات مختلفی درگیر هستند، مثل، خودم در کنار فرزندم باشم یا او را به مهدکودک بفرستم؟ مادر شاغل بودن برای او بهتر است یا مادر خانهداری که تمام وقت در کنارش است؟ کدام یک باعث تربیت بهتر فرزندشان میشود؟ ساعات زیادی در کنار همسالان بودن با تربیتهای متفاوت در محیطی که من کنارش نیستم برای او خوب است یا نه؟ درآمد حاصل از کارم را رها کنم و وقف وظیفه مادری باشم یا فعالیت اقتصادی هم در کنارش داشته باشم؟ سوالات و دغدغههای بیشماری است که همه مادرها بارها به آن فکر میکنند و هرکدام یک راهی را انتخاب میکنند.
درباره این موضوع و چالشهای با مادرانی صحبت کردیم که یکی تمام وقت در کنار فرزندش بودن را انتخاب کرده است و دیگری در کنار مادری فعالیت اقتصادی بیرون از خانه داشتن را انتخاب کرده و معتقد است ایمگونه فرزندش در آینده به او افتخار خواهد کرد.
تربیت فرزند خودش شغل است
مریم ۳۰ ساله کارشناسی ارشد روانشناسی از دانشگاه علامه طباطبائی تهران دارد. در قبل از فرزند دار شدن در یک موسسه روانشناسی مشغول به کار بود. اما وقتی که بچهاش متولد شد و مرخصی زایمان گرفت به این فکر میکرد که بعد از پایان مرخصی بچه را کجا بزارم؟ از کار استعفا بدهد یا او را مهدکودک بگذارد یا پیش اقوام بگذارد؟
«مادرم بیمار بود و خیلی حال مساعدی برای نگهداری بچه نداشت و مادر همسرم هم شهرستان بود. خواهر برادرهایمان هم همه شاغل بودند، هزینههای پرستار هم که بخواهد به خانه بیاید و از بچه مراقبت کند خیلی زیاد بود.»
او درباره هزینههای مهد گفت: «تنها راه مهدکودک شیرخوارگان بود که بعد از اتمام مرخصی پسرم را ثبت نام کنم و آنجا ببریم. وقتی هزینههای مهد را که پرسیدیم تقریبا با حقوق من برابر بود به علاوه هزینههای رفت و آمد به محل کارم و همچنین مهد، چون مهدکودک هم از خانهی ما و محل کار خودم و همسرم فاصله داشت، تقریبا با حقوق من برابر میشد.»
برای مریم تربیت فرزند مهمتر از شغلش است و معتقد بود این خود شغل و مسئولیت مهمی است. ادامه داد: «علاوه بر این هزینهها به این موضوع فکر میکردم که پسرم از محبت مادری محروم میشود و دو سال اول که سن بسیار حساسی برای تربیت و شکلگیری وابستگیهای کودک هست و عشق و علاقهای که باید از مادر و آغوش مادر دریافت کند از آن محروم میشد و دچار اضطراب جدایی میشود که در آینده با مسائل زیادی درگیر خواهد بود و همچنین تداخل تربیتی من با مربی مهد ایجاد میشد.»
«بخاطر همین مسائل تصمیم گرفتم که از کارم استعفا بدهم و خودم تمام وقت پیش او باشم چون از نظر اقتصادی خیلی برای ما فرقی نمیکرد، حقوق همسرم فقط به اجاره خونه و هزینههای خانه میرسید. اگر قرار بود پسرمان را مهد بزاریم من باید هزینهاش را میدادم؛ اما از طرفی پسرم از محبت مادر و تربیتی که من دلم میخواست محروم نمیشد بخاطر همین ترجیح دادم یک مادر خانهدار باشم.»
او درباره اینکه وقت گذراندن با پسرش مهمتر از درآمد داشتن است، گفت: «اگر که قرار بود هم شاغل باشم و هم خانهدار وقتی برمیگشتم خانه دیگر آنطور که دلم میخواست انرژی برای پسرم نداشتم و با خستگی به خانه برمیگشتم و حوصله کمتری برای بازی و وقت گذراندن با او داشتم اینطوری هم خودم راضیتر بودم و هم حال هردوی ما بهتر بود.»
مادری شاغل باشم، فرزندم به من افتخار خواهد کرد
فاطمه ۳۳ ساله و کارمند است. یک دختر ۴ ساله دارد و از ۶ ماهگی دخترش را مهدکودک گذاشته است.
درباره چالش بین مادر خانهدار بود یا مادر کارمند بودن میگوید: «وقتی که دخترم به دنیا آمد این چالش را داشتم که کارم را ادامه بدهم و یا آن را رها کنم و خانهدار باشم. مادر خودم خانهدار بود و تمام وقتش در اختیار من و خواهر و برادرم بود و احساس میکنم اصلا برای خودش آنطور که دلش میخواست زندگی نکرد.»
فاطمه گفت:«نظر همسرمم این بود که من خانه باشم و بیشتر وقتم را صرف دخترمان کنم حتی به من گفت از کارت استعفا بده و حقوقت را من میدهم ولی اصرار نداشت، تصمیمگیری برای این موضوع را به عهده خودم گذاشت
فاطمه ادامه داد: «من کار کردن و استقلال مالی داشتن را دوست دارم، احساس میکنم وقتی کار میکنم هویتی در جامعه دارم. متاسفانه جامعه ما برای زنان خانهدار هویتی قائل نیست؛ وقتی در فرمی بنویسی خانهدار با بین حمعی بگویی خانهدار هستم، آن زن را بیکار میدانند و همیشه فکر میکنند که تنبلی و نمیتوانی کاری انجام بدهی. به همین دلیل کار بیرون از منزل با تمام سختیها دوست داشتم.»
درباره سختی دوری از دخترش وقتهایی که در محل کار است گفت: «دوری از فرزندم سخت است طبیعتاً اگر من تمام وقت پیش او باشم هم برای دخترم هم برای خودم بهتر است و بهتر تربیت میشود. صبحها که میخواهم غزل را ببرم مهد به سختی از خواب بیدار میشود، گاهی گریه که میکند و دلش نمیخواد از من جدا بشود و یا وقتهایی که مربیاش زنگ میزند که غزل زمین خورده یا تو بازی آسیب دیده همه اینها سخت هست اگر پیش خودم باشه این سختیها و نگرانیها را ندارد اما اینطوری احساس میکنم وقتی بزرگ بشود به من افتخار میکند.»
فاطمه درباره محیط مهدکودک گفت: « یکی از خوبیهای مهدکودک این است که دخترم در جمع همسالانش است و با آنها بازی میکند که طبیعتا این برای آینده و ارتباط گیریهای آیندهاش بسیار مهم و مفید است، مهد محیط راحتی برای بازی است و مثل خانه نیست که دائم به او بگویم: آرام باش. ندو. جیغ نزن.»
همانطور که زنان و مادران درباره مادری که کارمند است و فرزندش را مهدکودک میگذارد و یا مادری که تمام وقت کنار فرزندش هست نظرات متفاوتی دارند، مردان جامعه هم نظرات و دیدگاههای متفاوتی دارند.
خانم کلاسهای هنری برود، بهتر است
محسن ۳۵ ساله مجرد شغل آزاد دارد و درباره شغل خارج از منزل بانوان میگوید: «بهتر که خانم در خانه مشغول کارهای منزل و تربیت فرزند باشد. به فرض من بخواهم با دختری ازدواج کنم که شاغل باشد وقتی من از سرکار به خانه برمیگردم خستهام همسرم هم خستهاست، هیچکدام حوصله هم را نداریم بعدها هم وقت برای بچهها و تربیت و بازی با بچهها نداریم ولی اگر همسرم شاغل نباشد او فرصت وقت گذراندن با بچهها و تربیت و بازی با آنها را دارد. اینکه مرد کار کند حتی ۲ شغل داشته باشد و زن در منزل و مشغول کارهای خانه و بچهها باشد بهتر است خانم میتواند برای اینکه در جامعه باشد و اوقات فراغت داشته باشد کلاسهای هنری و ورزشی برود.»
بعضی شغلها مختص به زنان است
اما علی نظر متفاوتی با محسن داشت. علی ۳۳ ساله متاهل و مهندس است. او گفت: «بعضی از شغلها هست مختص به خانمهاست. آقایان نمیتوانند سراغ آن شغلها بروند. اگر پزشک، پرستار، آرایشگر و… زن نداشته باشیم قطعا من نمیتوانم با خیال راحت اجازه بدهم همسرم، مادرم یا خواهرم خیلی از جاها مثل مطب پزشک و… برود.»
هم زن خانه و هم زن اجتماعی
رهبر معظم انقلاب با اشاره به اینکه مسؤولیتهای خانوادگی نباید مانع حضور و فعالیتهای اجتماعی زنان بشود فرمودند: «اگر گفته میشود مسؤولیتهای خانوادگی دارند به این معنا نیست که مسؤولیت اجتماعی از دوش اینها برداشته شده است. بایستی این مسؤولیت را هم حفظ کنند و هر مقداری که با وجود حفظ این مسؤولیت توانایی دارند، آن توانایی را به مسؤولیتهای اجتماعی و سیاسی هم ضرب کنند.» ۱۴۰۱/۱۰/۱۴
همچنین ایشان درباره نقش خانوادگی زنان خاطرنشان کردند: «در مسألهی زن آنچه که در درجهی اول اهمیت قرار دارد، مسألهی «خانواده» است؛ نقش زن به عنوان عضوی از خانواده؛ به نظر من از همهی نقشهایی که زن میتواند ایفاء کند، اهمیتش بیشتر است.» ۱۳۸۶/۰۴/۱۳
تاثیر مادر بر تربیت فرزند بسیار حائز اهمیت است و مربی یا پرستار این تاثیر را نخواهد داشت اما کارکردن مادر هم علاوه بر کمکهای اقتصادی به زندگی باعث رشد و پیشرفت و شکوفایی استعدادهای او میشود. اما گاهی انتخاب بین این دو با توجه به آثار مثبت و منفی هرکدام برای مادران دغدغه و چالش بزرگی است که با پرداختن به زندگی الگوهایی برتر مانند مرضیه حدیدچی(دباغ) اولین فرمانده زن انقلاب اسلامی، عفت نجیبضیاء از مبارزان انقلاب اسلامی و الگوهای مختلف در عرصههای علمی، ورزشی و… که میتوانستند هم وظایف خانگی و هم اجتماعی و اقتصادی داشته باشند، تا قدری دغدغههای زنان و مادران را برای انتخاب بهترین گزینه در این دوراهیها کم کرد.
در طول دوره چهل ساله انقلاب اسلامی زنانی حضور داشتند که از آنها به عنوان الگوی سوم زن انقلاب اسلامی یاد شده است. الگوی سوم برای زنان اشاره به زنی دارد که فارغ از نگاه شرق که باید زن فقط در خانه باشد و یا نگاه غرب که نگاهی جنسیتی به زن دارد، است. در الگو سوم زن علاوه بر نقش خانوادگی نقش آفرینیهای اجتماعی و اقتصادی هم باید داشته باشد.
در روزهای آتی به بیان الگوهای سوم زن انقلاب اسلامی برای کمک به الگویابی بهتر زنان و مادران خواهیم پرداخت.
پایان پیام/
منبع: فارس