به گزارش مشرق، تابستان سال ۹۵ بود که در مترو در حال خواندن کتابی بودم. بهیکباره پسری که خیلی کنجکاو بود از من پرسید کتاب خوبیه؟ من هم در همان وضعیت گفتم بله و او گفت من خیلی علاقهمند به مطالعه هستم اما نمیدانم چی بخوانم. این پرسش در حقیقت تلنگری جدی برای بنده بود که در حوزه کتاب دوست دارم فعالیت کنم؛ آیا همه علاقهمندان به کتاب در شرایط فعلی میتوانند آن کتابی که برای آنها مفید است را تهیه کنند یا موانعی برای تهیه کتاب وجود دارد؟ آنچه بعد از حدود هشت سال تامل به دست آوردهام اینکه بسیاری از علاقمندان به کتاب به دو دلیل نمیتوانند آنچه تصور میکنند برای مطالعه آنها مفید است را تهیه کنند.
۱. رپورتاژ کتابها یکسان نیست. با سیطره فضای مجازی عمدتا کتابهایی که بیشتر دیده میشوند در ساحت معرفی افراد خاصی قرار دارند که خود حجابی میشود برای عدم دیده شدن کتابهای مهم دیگر.
۲. تصور اینکه کتابهای حوزه اندیشه در سیطره افراد خاصی است و فقط افراد خاصی میتوانند این کتابها را تهیه کنند، مانع میشود بسیاری از کتابهای این حوزه که در ساحت میانرشتهای هم قلمداد میشوند دیده شوند.
این دو دلیل باعث شده است سالیانه کتابهای بسیار مهمی در ساحت اندیشه دیده نشوند و حتی در سطح بسیاری از دانشآموختگان علوم انسانی بیتوجهی به بسیاری از کتابهای مهم را شاهد هستیم. به همین جهت تصمیم گرفتم کتابهایی که در طول چند سال گذشته احساس میشود خیلی به آنها توجه نشده است اما کتابهای دارای اهمیتی هستند را معرفی کنم تا در تعطیلات پیشرو مخاطبان بتوانند از این کتابها استفاده کنند.
لازم است توضیح دهم آنچه معرفی میشود -همه آثار- بااهمیت نخواهد بود و ایضا نقدهایی به معرفی صورت گرفته که حتما دارای اهمیت هستند.
یک تاریخ جهانی، امپراتوری پنبه
امپراتوری پنبه برخلاف کتابهای تاریخی موجود در بازار تاریخ جنگ را روایت میکند اما با این تفاوت که پرسش اصلی کتاب این نکته است که چگونه جنگهایی که به تصرف زمین و نیروی کار منجر شد باعث نظم امروز سرمایهداری شده است.
اسون بکرت، در این کتاب روایتی را شرح میدهد که چگونه در یک دوره بسیار کوتاه، کارآفرینان و دولتمردان قدرتمند اروپایی از ترکیب گسترش امپراتوری و کار بردگی با ماشینآلات جدید و کارگران مزدی، مهمترین صنعت تولیدی دنیا را بازسازی میکنند تا جهان را تغییر دهند. این تغییر را امروزه به نام نظام سرمایهداری معرفی میکنند. این کتاب تاریخیای بدون روتوش از نظم فعلی جهان است.
چرا نابرابری معضلآفرین است؟
کتاب «چرا نابرابری معضلآفرین است؟» از مهمترین کتابهایی است که در زمینه نابرابری نوشته شده است. نویسنده این کتاب، تی. ام. اسکنلن، با روشی تحلیلی به این موضوع میپردازد که چرا نابرابری بهلحاظ اخلاقی پذیرفتنی نیست.
نویسنده معتقد است به شش دلیل میتوان به نابرابری ایراد وارد کرد؛ باعث ایجاد تفاوتهای تحقیرآمیز در منزلت انسانها میشود، به ثروتمندان انواع غیرقابلقبولی از قدرت و تسلط بر کسانی که پول کمتری دارند اعطا میکند، تیشه به ریشه برابری فرصت اقتصادی میزند، منصفانهبودن نهادهای سیاسی را تضعیف میکند، منجر به نقض شرط دغدغه برابر نسبت به منافع کسانی میشود که حکومت مکلف است منافعی را در اختیار آنها قرار دهد؛ و نیز از نهادهای اقتصادی نامنصفانه ناشی میشود.
خواننده این کتاب به جهت دقتنظر بینظیری که اسکنلن دارد با یک کتاب بسیار متفاوت روبهرو است و جزء آثاری است که تا امروز مشابه آن در آثار ترجمهشده وجود نداشته است.
شتاب و بیگانگی
جامعه مدرن پیوسته شتاب بیشتری به خود میگیرد. با پیدایش فناوریهای جدید ارتباطی پیوسته احساس میکنیم عقب ماندهایم و در جستوجوی راهی برای دستیابی به سرعت بیشتر هستیم، نه برای آنکه پیشتر برویم، بلکه برای آنکه سر جای خود بمانیم.
شتاب و بیگانگی چهارچوبی برای بررسی و شناخت علتها و معلولهای این شتاب افسارگسیخته به دست میدهد و نظریه انتقادی در باب شتاب و بیگانگی انسان در جامعه مدرن متاخر فراهم میآورد، و میکوشد تا راههایی برای برونرفت از این وضعیت بیابد. این کتاب را میتوان در راستای آشنایی با تازهترین بسطهای نظریه انتقادی پس از نظریه ارتباطی یورگن هابرماس و نظریه اعتباریابی اجتماعی اکسل هونت خواند.
هارتموت رزا جامعهشناس آلمانی است که در کتاب پیشرو با ارائه نظریهای انتقادی درباره شتاب و بیگانگی انسان در جامعه مدرن متاخر و همچنین با آسیبشناسی شرایط اجتماعی که مانع رسیدن انسان به زندگی مطلوب شده است تلاش میکند تا راهی برای خلاصی از شتاب روندها و تحولات اجتماعی که ریشه در مدرنیته دارد و از حد و مرز حساس خود گذشته است پیدا کند.
کتاب شتاب و بیگانگی در حقیقت پرسشی از دورهای است که ما در آن گرفتار شدهایم. مخاطبان این کتاب با یکی از اندیشمدان بسیار خاص در این اثر آشنا میشوند که سعی دارد جامعه هدف خود را با عمق تحولات که دوره شتاب فعلی برای انسانها در پی داشته است آشنا کند و این اثر قطعا میتواند مخاطبان خود را درباره یک بحران مهم به پرسش وادار کند.
چگونه غرب خدا را واقعا از دست داد؟
آیا تا به حال بانگ «خدا مرده است» نیچه را شنیدهاید؟ مری ایبرشتات در کتاب چگونه غرب خدا را واقعا از دست داد، به بررسی روند و ریشههای سکولار شدن غرب میپردازد و در ضمن این کار، ارتباط میان این فرآیند را با افول خانواده در غرب بررسی میکند.
همه شما واژه سکولاریسم را در محافل مختلف شنیدهاید؛ آنچه در این کتاب تشریح شده است، شکلگیری همان سکولاریسم است اما به جای آنکه در ساحت نظری یا سیاستورزی دنبال شود به ساحت خانواده ورود میکند و تشریح میکند چگونه جامعه غربی در پس تحولات به نام سکولاریسم نهاد خانواده خود که عامل همبستگی اجتماعی بود را از دست داده است و این کتاب برای مخاطب فارسیزبان که اخیرا بسیار از واژه سکولاریسم استفاده میکند یا این واژه را میشنود، بسیار مفید است.
زندگی مصرفگرایانه
وجه اشتراک شبکههای اجتماعی مجازی مثل اینستاگرام با سیستمهای مهاجرت امتیازمحور چیست؟ آنگونه که زیگمونت باومن در این کتاب توضیح میدهد هر دو اینها نشان میدهند که چگونه آدمها دارند تبدیل به کالاهایی میشوند که باید خریده و فروخته شده و ارزش بازاری خود را از طریق بازاریابی افزایش دهند. آنهایی که تقاضای بالایی برایشان وجود دارد پاداشها را درو میکنند و آنهایی که موردتقاضا نیستند، با انزوایی تلخ روبهرو میشوند؛ بنابراین فرقی نمیکند بخواهیم صفحه اینستاگرامی جذابی بسازیم یا درخواست مهاجرتی ارائه کنیم که از درخواستهای دیگر متمایز باشد؛ در هر صورت باید جایگاه کالایی جذاب را به دست آوریم. چگونه میتوانیم به این جایگاه دست یابیم؟ معلوم است با خرید کالاهایی که در این راه به ما کمک کنند.
پس هم داریم خودمان کالا میشویم و هم برای انجام این وظیفه از مصرفگرایی کمک میگیریم. درواقع مصرف میکنیم تا مصرف شویم و مصرف میشویم تا بتوانیم مصرف کنیم. این «راز» جامعه مصرفکنندگان و ایده اصلی کتاب حاضر است. این کتاب از مهمترین آثاری است که در اسالهای اخیر از باومن منتشر شده است و ایده اصلی باومن را که چگونه مصرف نظم جدید را شکل داده است، به خوبی شرح داده است.
آزاد، یک کودک و یک کشور در پایان تاریخ
لیا دخترک ۱۱ ساله اهل آلبانی است و دنیایش با عشق به استالین و عمو انور و جامعه آزاد و بیطبقه آمیخته شده است. پدر و مادرش مراقبند که در حضور او حکومت را نقد نکنند. گاهی پچپچههایی میکنند درباره خویشاوندانی که به «دانشگاه» رفتهاند و بهانههایی میآورند که چرا عکس انور خوجه را قاب نمیکنند تا اینکه بالأخره دیوار برلین فرومیریزد و ستونهای جامعه آلبانی نیز به لرزه در میآید. در یکی از میادین شهر، دانشجویان معترض سر مجسمه استالین را از بدنش جدا میکنند، مردم به خیابانها میریزند و آشوب درمیگیرد و تاریخ برای دخترک به پایان میرسد. حالا پای اصطلاحاتی مثل «جامعه مدنی»، «اصلاحات ساختاری» و «آزادی زنان» به میان آمده است. ژستها و واژهها تغییر کرده و رازهایی جدید شکل گرفته است.
در این کتاب، لیا اوپی، استاد نظریه سیاسی در مدرسه اقتصاد لندن با نگاهی نافذ و طنزی ظریف و نثری گیرا، داستان زندگی آمیخته به سیاست خود و مردم آلبانی را روایت میکند و پرسشهایی مهم پیش روی خوانندگانش میگذارد: آزادی چیست؟ چه کسانی واقعا آزادند؟ و چطور وقتی پای عمل میرسد، عمارت آرمانهایمان به ویرانه بدل میشود؟ این کتاب یک هدف بزرگ دارد به مخاطب خود نشان دهد؛ رویاهایی که در عصر شوروی، در کشورهای تحت نفوذ شوروی زیست میکردند، نه تنها در پساشوروی به واقعیت نرسیده بلکه از اساس رویاهای ساختهشده نوعی برساخت موقعیتی بود که هدفش صرفا جنگ سرده بوده است.
لیا اوپی استاد علوم سیاسی در دانشکده اقتصاد لندن و دانشیار فلسفه در دانشکده تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه ملی استرالیاست. او قبل از پیوستن به LSE پژوهشگر جایزه پسادکتری در کالج نوفیلد آکسفورد و محقق در دانشگاه رم بود که در آنجا دکترای خود را نیز دریافت کرد. او در اواخر کودکی قبل از جنگ داخلی آلبانی در سال ۱۹۹۷ درگیر سیاست دموکراتیک کشورش شد.
او هم در آلبانی کمونیستی و هم در آلبانی پساکمونیستی بزرگ شد. فساد اقتصادی و جنایات سازمانیافته، کشورش را در اختیار خود گرفته بود. پدرش اعتقادات چپ رادیکال داشت و مادرش با الگو قراردادن مارگارت تاچر، سیاستمداری محافظهکار شد. لیا اوپی درحالیکه نوجوانی بیش نبود، در پی یافتن مفهوم اصیل آزادی بود و نگرانیهایش درباره زندگی آینده هر روز شدت میگرفت. کتاب آزاد؛ یک کودک و یک کشور در پایان تاریخ، محصول همان زمان است که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد.
کتاب من مردم هستم
کتاب «من مردم هستم» نوشته پارتا چاترجی، یک تامل عمیق در موضوع حاکمیت مردم و مفهوم دموکراسی در دنیای امروز است. چاترجی، یکی از متفکران برجسته در زمینههای جامعهشناسی و سیاستشناسی، با استفاده از تجزیه و تحلیلهای جامعهشناختی به بررسی مفهوم «مردم» در جوامع دموکراتیک پرداخته و به چالشهایی که با آن روبهرو است، نگاه میکند. در این کتاب، چاترجی از تاریخچه مفهوم حاکمیت مردم شروع میکند و بهتدریج به مسائل معاصر و تحولات اخیر در جهان میپردازد.
او تاثیرات نئولیبرالیسم، سرمایهداری جهانی و تغییرات ساختاری دیگر در جوامع دموکراتیک را بررسی میکند و نشان میدهد چگونه این عوامل میتوانند تصویر ما از حاکمیت مردم و نقش آنها در فرآیند تصمیمگیری را تغییر دهند.
این اثر با ارائه دیدگاههای نوین و تازه، خواننده را به تأمل و بازاندیشی درمورد مفاهیم پایهای دموکراسی و نقش مردم در آن دعوت میکند. برای کسانی که به موضوعاتی مانند سیاستشناسی، جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی علاقهمند هستند، «من مردم هستم» یک منبع ارزشمند و دیدگاهافزاست.
مخاطب این کتاب پس از مطالعه این کتاب قطعا از سادهاندیشی که در وضعیت فعلی در نسبت ببن مردم و حکومت شکل گرفته است قطعا عبور خواهد کرد و متوجه خواهد شد دوره فعلی دیگر نسبت بین مردم و جامعه مثل گذشته نیست و دچار تحولاتی شده است که اگر قصد مطالعه حکمرانی را داشته باشیم باید به این مساله توجه کرد.
سالهای ترامپ
این کتاب در ۳۱۸ صفحه و شامل مقالات و گفتوگوهای ناصر فکوهی درباره آمریکا از دوران بوش پسر و اشغال افغانستان و عراق تا ابتدای ریاستجمهوری جو بایدن میشود. استدلال اصلی کتاب نشان دادن نقش غالب جناح اقتصادی سیاسی و نظامی دست راست حزب جمهوریخواه در سیاستخارجی آمریکاست که با روشهای خود پس از جنگ جهانی دوم و دخالت گسترده نظامی در جهان به مثابه ضامن نقش رهبری اقتصادی آمریکاست.
ثمره این سیاست، یعنی فاصله گرفتن آمریکا از سرمایهداری لیبرال اجتماعی و نزدیک به سوسیال دموکراسی اروپا و حرکت به سوی سرمایهداری نولیبرال با شروع از ریگان و تاچر، جهان را به سوی سلطه دیکتاتوریهای قبیلهای و قومی و ایدئولوژیک و سر بر آوردن غولهای پوپولیست، فاسد و مستبد نظیر چین و روسیه و در داخل آمریکا به رادیکالیسم نژادپرستی سفید و دوقطبی شدن و سقوط سیاست و بدل شدنش به نمایشی برای تقلب و کسب سود شد.
ترامپیسم حاصل اصلی این سیاست بود که ممکن است آمریکا را به کلی زیر و رو کند. این کتاب دوره زمانی عمدتا ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ را دربرمیگیرد و بخشی از آن نیز به توهمات، تخیلات و واقعیات در رابطه ایران و آمریکا اختصاص دارد. مخاطب این کتاب تمام افرادی که این روزها به بازگشت ترامپ میاندیشند خواهد بود.
گسست تاریخی و شرقشناسی
سخن گفتن از گسست تاریخی کار آسانی نیست زیرا حکم مشهور و مقبول فرارسیده از فرنگ این است که تاریخ مطلق تاریخ غربی است و این تاریخ در مسیر خط مستقیم و پیوسته در راه پیشرفت سیر میکند و به سوی کمال میرود.
براساس این رأی دیگر لازم نیست که به مسائل زمان بیندیشیم زیرا مسائل به حکم اصل پیشرفت تاریخی طرح و حل میشود.
کاری که معتقدان به این اصل باید بکنند این است که نگذارند اصول و قواعد جهان رو به پیشرفت مورد تشکیک و انکار قرار گیرد. در این باب حتی گروههای سیاسی و صاحبان آرا و عقاید مختلف و متضاد اختلافی ندارند و شاید هرگز به آن نیندیشیده باشند و از خود نپرسند که آیا تاریخ کنونی و نظم کنونی جهان همواره و تا ابد ادامه خواهد یافت.
مثلا در دوره رنسانس انسان و جهان و تفکر دیگری به وجود آمد و ممکن است در آیندهای نزدیک گردش چرخ جهان دگرگون شود و آدمی راه دیگری متفاوت با راه کنونی پیش گیرد ولی اکنون جهان متجدد که همواره رو به آینده داشته است جز آینده تجدد آیندهای نمیبیند و بحرانها هم کمتر مایه تذکر میشود. نشانه این غفلت در گفتارها و گفتوگوها و نزاعهای جاری و رایج پیداست.
در این گفتارها کمتر به خطر بزرگ افول خرد و غلبه تکنولوژی اطلاعات بر نظام زندگی در سراسر جهان و انحطاط دموکراسیها و انتشار تروریسم و آشوب و آدمکشی، سخن گفتن از گسست تاریخی کار آسانی نیست زیرا حکم مشهور و مقبول فرارسیده از فرنگ این است که تاریخ مطلق تاریخ غربی است و این تاریخ در مسیر خط مستقیم و پیوسته در راه پیشرفت سیر میکند و به سوی کمال میرود.
براساس این رأی دیگر لازم نیست که به مسائل زمان بیندیشیم زیرا مسائل به حکم اصل پیشرفت تاریخی طرح و حل میشود.
رضا داوریاردکانی (زاده۱۵ خرداد ۱۳۱۲ در اردکان)، فیلسوف و متفکر ایرانی و استاد بازنشسته گروه فلسفه دانشگاه تهران است. وی در این اثر مسالهای را مطرح کرده است که بسیاری در بیان آن خیلی دقت نظری نداشتهاند. داوری شاید یکی از مهمترین آثار خود را در روزگاری منتشر کرده است که کمتر مثل گذشته به ایدههای او توجه میشود اما مخاطب این کتاب باید دقت کند با کتابی بسیار مهم روبهروست، حتی شاید مهمتر از کارهای دهه ۸۰ یا ۷۰ داوریاردکانی و به همین جهت نیازمند مطالعه جدی است. داوری قصد دارد ایده بیرون آمدن از ذیل تاریخ تجدد را نه در شناخت تجدد و غرب بیان کند بلکه در چگونگی تسخیر که غرب از طریق شرقشناسی صورتبندی میکند غربشناسی را به سطحی بالاتر هدایت کند و در این اثر موفق شده چنین ایدهای را با درایت بیان کند.
کیفیت زندگی
این کتاب درمورد کیفیت زندگی است به آن معنا که این مفهوم در نظریههای رفاه مورد استفاده قرار میگیرد. به عبارت دیگر، درباره پاسخهایی است به پرسشهای متمایز اما وابسته به هم در حوزه رفاه اجتماعی که این مفهوم با آنها سروکار دارد. پاسخهایی که باید آنقدر روشن، دقیق و عینی باشند که بتوان بر پایه آنها سیاستهای رفاهی کارآمدی را طراحی کرد. بخشی از این پرسشها عبارتند از اینکه چه نوع اوضاع و احوالی، شرایط مناسب زندگی را فراهم میسازند؟ چه چیزی زندگی فرد را برای او به زندگی مطلوب تبدیل میکند؟ چه چیزهایی هستند که زندگی را ارزشمند میسازند؟ بهطور خلاصه اینکه چه چیزهایی زندگی فرد را بهتر میکنند.
پرسشهایی که در نگاه اول پاسخ آنها میتواند ساده به نظر آید اما چنانچه از منظرهای مختلف بدانها نگریسته شود، یعنی از منظر خود فرد میتواند به پاسخهای متنوع و متعددی بینجامد که کار سیاستگذاری در این زمینه را دشوار سازد. همین دشواری زمانی رخ مینماید که بخواهیم به الگوهای زیستی مختلف مردم، فرهنگها و سنن متعدد جوامع و تاریخ و جغرافیای انسانی متکثری که این سیاستها باید ناظر بر آنها تدوین شوند توجه کنیم.
بحث «کیفیت زندگی» در ارزیابی اقتصادی و اجتماعی و همچنین در سیاستهای عمومی، قانونگذاری اجتماعی و برنامههای جامعه، مقولهای بسیار حائز اهمیت است. با این حال، شاخصهای معمول موفقیت اقتصادی مانند درآمد سرانه در بهترین حالت، معیارهایی خام برای ارزیابی «کیفیت زندگی» هستند. نیاز شدیدی به کاوش سیستماتیک محتوا، میزان دسترسی و ارتباط مفهوم کیفیت زندگی، روشهای ملموس و قابل استفاده ساختن آن روشها، احساس میشود. کتاب کیفیت زندگی نوشته مارتا نوسباوم و آمارتیا سن مجموعه مقالاتی را ارائه میدهد که در آن چالشهای پیشروی برخی از اقتصاددانان و فلاسفه برجسته را به همراه تحقیقات گستردهای ارائه میدهد.
مقالههای کتاب کیفیت زندگی از مارتا نوسباوم و آمارتیا سن شامل مواردی است که در همایش وایدر توسط این دو محقق انجام شد. این کتاب یک بررسی چندجانبه از تلاشهای اخیر برای جایگزینی درآمد و خدمات با مفهوم توانایی و همچنین کاوش در روایات کلاسیک ارسطویی از شکوفایی انسان میباشد که چشماندازی از ارزیابی کیفیت زندگی مبتنیبر قابلیت و توانایی را ارائه میدهد. برخی از مشکلات اساسی متودولوژیک از جمله نسبیگرایی فرهنگی و سودمندی بهعنوان معیار مزیت نیز مورد بررسی قرار میگیرد.
احتمالات کاربردی در زمینه مشکلات مهم عملی، مانند اصلاح نابرابریهای مبتنیبر جنسیت، تعیین اولویتهای پزشکی و ارتقای سطح زندگی از دیگر موارد مورد بحث در این کتاب است و بهصورت کلی میتوان گفت اثر ارائهشده از مارتا نوسباوم و آمارتیا سن نقش عمدهای در درک و استفاده از ایده کیفیت زندگی ایفا میکند. مخاطبان این کتاب با ایدهها دو تن از مهمترین فیلسوفهای حوزه فلسفه سیاسی و توسعه روبهرو میشوند و از طریق مساله توسعه و سیاست در سطحی بالاتری از شرایط فعلی را فهم خواهند کرد.
روایت یک فروپاشی
«روایت یک فروپاشی» اثری است به قلم رسول رئیسجعفری و با مقدمه فرشاد مومنی که در آن «بنبست نظام سلطنتی از نگاه کارگزاران اقتصادی آن» را تشریح میکند.
رسول رئیسجعفری در این اثر موارد مختلفی را از نظر میگذراند که درآمد نفتی یکی از آنهاست. در دوران پهلوی، درآمد نفت بهطور مستقیم به دولت تعلق داشت و در ایران، شرکتهای دولتی بهشدت توسعه یافتند. بسیار مهم بود که نهادهای اینچنینی درنهایت بهدرستی سازماندهی شوند و توسعه منابع انسانی در اولویت قرار گیرد، اما این کار صورت نگرفت و نه فقط منابع انسانی، بلکه حسابداری و بهویژه پردازش دچار مشکل بود. در رفت و آمد اعضای این نهادها، معاملات صورت میگرفت و هیچ رقابت و مناقصهای برای انتخاب بهترین متقاضی در کار نبود. شرکتهای مختلف از آمریکا، انگلستان و شوروی، هر کدام در بخشی دخالت میکردند و هیچ صراحت سیاسی و صحیحی وجود نداشت.
نویسنده اظهار میدارد که برنامهریزی توسط سازمان برنامه و بودجه صورت میگرفت اما اجرا و تصمیمات نهایی برعهده این نهاد نبود. تمام این موارد نشانگر «بنبست نظام سلطنتی از نگاه کارگزاران اقتصادی آن» است. رسول رئیسجعفری اشاره میکند که فقط ایران درگیر چنین چالشهایی نبود، اما با سرازیر شدن پول نفت در کشور و عدم برنامهریزی صحیح برای نحوه خرج کردن آن، اوضاع از دست دولتمردان خارج شد.
نکته واضحی که در این میان نادیده گرفت شد و در «روایت یک فروپاشی» به آن پرداخته میشود، این است که پول هرگز به تنهایی برای پیشبرد پیشرفت اقتصادی کافی نبوده و نخواهد بود. آنچه دولت از آن غافل ماند، این بود که باید در کنار رشد درآمدی که از خارج به خصوص درآمد نفتی حاصل میشد، توسعه سازمانی نیز بدهد. کشور باید از نظر پرسنل، آموزش کارگران ماهر و دیگر زیرساختها نیز توسعه پیدا میکرد که به این موارد توجه چندانی نشد. مخاطبان این اثر همه علاقهمندان به مطالعه اثر پهلوی هستند.
فریب طعمهها
این کتاب نوشته رابرت جی شیلر و جورج ای اکرلاف است که اکرلاف و شیلر، دو برنده جایزه نوبل اقتصاد میکوشند ضمن اشاره به کاستیهای علم اقتصاد متعارف، به زبانی ساده مباحثی را وارد علم اقتصاد کنند که تاکنون کمتر به آنها پرداخته شده است؛ مباحثی همچون سوءاستفاده و فریبکاری و دستکاری در نظام معرفتی عموم مردم برای فریب آنها و تغییر رفتار مردم در جهت حفظ منافع صاحبان سرمایه و قدرت.
اکرلاف و شیلر در این کتاب با بهرهگیری از اقتصاد اطلاعات به زبان ساده میکوشند فاصله زیاد بین مباحث عامیانه نقش دولت و مباحث فنی در این رابطه را کاهش دهند. آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد در سال ۱۷۷۶ در کتاب ثروت ملل میگوید مردم با تلاش برای دستیابی به منافع شخصی خود مصالح عمومی را نیز تأمین میکنند و از اینرو، بازارهای آزاد تأمینکننده خیر عمومی هستند. در بخشی از کتاب فریب طعمهها میخوانیم که: «داستان بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸-۲۰۰۹ را اگر نگوییم هزاران بار، دستکم صدها بار نوشتهاند.
بخش بزرگی از این گزارشها بهصورت کتابهایی است که بر یک شرکت یا سازمان دولتی (خواه جی پی مورگان چیس باشد یا گولدمن ساکس، بیر استرنز، لمان برادرز، بانک آمریکا، مریل لینچ، فدرال رزرو، خزانه یا فانی مای و فردی مک) تمرکز میکنند و سربسته این پیام را منتقل میکنند که «مؤسسه من» در قلب بحران قرار داشت. روزنه امیدی که بذرهایش در دوران بحران اقصادی کاشته شد، عصر طلایی ژورنالیسم مالی بود.» ولی این فصل بهجای اینکه طبق روال معمول، گزارش ۵۰۰ صفحهای درباره جزئیات رخدادها باشد، هدف متفاوتی را دنبال میکند و میکوشد اصل ماجرا را به اختصار بگوید: «موضوع بحث ما نقش اصلی نوعی فریب است که بهرهبرداری از نام نیک مینامیم. کتاب، متا اقتصاد را در این دوره که اقتصادسازی همه شئون زندگی را فراگرفته به مخاطب توضیح میدهد تا از این تغییرات، بحرانهای معاصر را بهتر معرفی کند.»
اسلام و سکولاریسم در اندیشه پسااستعماری
در سه دهه اخیر به شکلی ویژه شاهد نقشآفرینی روزافزون دین در قامت نیرویی سیاسی در بسیاری از نقاط جهان بودهایم. در حال حاضر در سطحی گسترده، برخاستن اسلام سیاسی و سلفیگری در میان جوامع مسلمان، راست مسیحی جدید در ایالات متحده و… نشانههای عصر «پساسکولار» در نظر آورده میشوند.
به عقیده برخی صاحبنظران، هرجومرج پس از بهار عربی و ظهور داعش، به شکلی ویژه، نشانههای حاد تشدید بحران در دولتهای سکولار «جهان اسلام» است. طبق این دیدگاه، سکولارسازی فقط در بستر لیبرالدموکراسیهای شمال اروپا معتبر و قابل پذیرش خواهد بود. این درحالی است که حتی در خود این جوامع، سکولاریسم به عنوان اصلی ضروری برای لیبرالدموکراسی و مقوم آن، محل تردید است.
حتی برخی صاحبنظران تا آنجا پیش رفتهاند که میگویند اروپا امروز با انتخابی ناگزیر میان سکولاریسم و لیبرالدموکراسی مواجه شده است. به این ترتیب، «مساله» دین، که ظاهرا به دست دولت سکولار حل و کنار گذاشته شده بود، مجددا بازگشته و شرایط را عمیقا تغییر داده است.
اهتمام این کتاب بررسی مطالعات گروهی از صاحبنظران پسااستعماری است که نقدی نیرومند و تأثیرگذار بر سکولاریسم و لیبرالیسم داشتهاند؛ ایدئولوژیهایی که به باور آنها از جانب غرب بر جوامع مسلمان تحمیل شده است. همچنین نشان داده شده که مجموعه مطالعات و پژوهشهای این محققان زمینهساز ظهور سنت مطالعاتی نوظهوری شده که به تأسی از نافذترین متفکر این گروه، میتوان آن را سنت فکری «طلال اسد» نامید.
این کتاب ازجمله آثاری است که مخاطب فارسیزبان خیلی به آن توجه نکرده و طرح بحثی را داراست که از دوگانه سکولار و اسلام فراتر رفته است و ایدهای را مطرح میکند که این دوگانه از اساس نوعی دعوا غیرمعرفتی و غیرعلمی است و این دوگانه را تحمیل غربیها به جوامع مسلمان میداند.
جامعهشناسی جنگ و خشونت
مساله جنگ و ریشههای این تضاد اجتماعی بنیادین، از دوران باستان تا امروز محل برخورد آرای متفکران مختلف بوده است.
در دوران مدرن و به ویژه در سده بیستم و پس از جنگهای اول و دوم جهانی، با توجه به چند ده میلیون کشته و زخمی که در زمانه اوج مدرنیته اتفاق افتاده بود، جامعهشناسان و فیلسوفان بسیار بیش از گذشته به کاوش در خصوص جنگ و خشونت پرداختند.
کتاب «جامعهشناسی جنگ و خشونت» نوشته «سینیشا مالشویچ» پژوهشی روشنگرانه در باب جنگ و ریشههای فکری، جامعهشناختی و سیاسی آن است با نظر به فرمها و ابزارهایی که مدام تغییر میکنند و به اعمال خشونت برنامهریزیشده جوامع و حکمرانیها منتهی میشوند. سینیشا مالشویچ با بررسی ریشههای دهشت و خون در جوامع مدرن، همه آن مقاومتی که جوامع مدرن در برابر بررسی این خشونتها داشته، بازخواست کرده و با تحلیلی جامعهشناختی که نظریههای مختلف جنگ و خشونت از گذشته تا امروز را در خود جای داده، این مساله را در جهان مدرن و پیشامدرن به طور دقیق و جامع بررسی میکند.
کتاب جامعهشناسی جنگ و خشونت با مطالعه سویههای مختلف جنگ و نقطههای ارتباطی که بسیاریشان پیش از این مجهول بودند، ازجمله ملیگرایی، تبلیغات، قشربندی اجتماعی، جنسیت، حاکمیتها، مدرنیته و… کلیت جنگ و خشونت و به ویژه جنگ در دوران مدرن را تجزیهوتحلیل کرده و منظری نو برابر خوانندهاش میگذارد.
نویسنده این اثر یعنی مالشویچ قصد دارد به مخاطب خود بگوید مساله خشونت در غرب مدرن بسیار ارتباط دارد با شکلی از مدرنیته که در نسخه متاخر شکل گرفته است و در پی این خشونت است که بحثهایی مثل جنگ را هم باید صورتبندی کرد و او معتقد است که بسیاری از تحلیلهای جامعهشناختی از خاستگاههای خونین حیات اجتماعی معاصر که بر اثر جنگ شکلگرفته، طفره میروند و این یکی از خطرناکترین وقایعی است که در حال رقم خوردن است.
منبع: مشرق نيوز