به گزارش خبرگزاری فارس از مازندران، به هر یک از حسینیهها میرفتی چشمتان به طفلانی میخورد که بر دامن مادرانشان آسوده قرار گرفته بودند. نگاه معصومشان به هر طرفی میچرخید و کنجکاو از آمدنشان به محفلی که انگار یک حال و هوای خاصی داشت، اما دلشان گرم بود که یکی همراهش هست تا به آبی و غذایی نیاز داشت، بدهد.
سبز پوش، سفیدپوش و سیاهپوش با سربندهای زیبای رنگارنگ که نوشتههای با معنایی بر روی آن آذین شده بود و در آن محافل رنگ و بوی خاصی داده بودند و آن همان شعر زیبا و با معنایی که معروف است" کوچیک بودم که مادرم حرز تو گردنم میکرد وقتی محرم میومد لباس سیاه تنم میکرد".
گریههای این شش ماهههای دیار علویان در حسینیه آل طاها و آستانه مقدس امامزاده ابراهیم(ع) آنقدر گوش نواز بود که با نالههای مادرانشان همنوای طفل شش ماهه کربلا شدند، همنوایی کوچکترین باب الحوائج اهلبیت(ع) که هنگام آسمانی شدنش، گلویش خشک و دامن مادرش خالی بود. شش ماهههای شهر هزارسنگر مازندران در این محافل با لالاییهای مادرانه آرام آرام خواب میرفتند در حالیکه لالاییهای مادرانه علی اصغر(ع) نوایش برای گهواره خالی بود.
اگرچه با نوای مدیحه سرایی مداحان اهلبیت برای این خالی بودن گهواره و دامن مادر طفل شش ماهه کاروان کربلا این طفلان با صدای بلند گریه سر دادند و با آن هیاهوی گریههایشان، با زمزمه مادرانشان عهدنامه همایش بزرگ عمومی شیرخوارگان جهان اسلام را با پایداری دین اسلام در دلشان جای دادند.
پایان پیام/م
منبع: فارس